اژدهایی به نام طوفان بزرگ

هان پسر بچه فقیر و یتیمی که در شهر و روی تپه‌ای بین دو رشته کوه زندگی می کند. او نظافت دروازه شهر و راه‌های ورودی آن را انجام می‌دهد. هان با همه خوش رفتار است و همین سبب نجات شهر و مدرمانش می شود.

یک روز سواری خبر حمله سواران وحشی را برای شاه می‌آورد. شاه از مشاوران خود کمک می خواهد. هر کدام ازآن‌ها راه حل‌هایی ارائه می دهند یکی از دیگری بدتر. سرانجام قرار می‌شود به درگاه اژدهای"طوفان بزرگ" دعا کنند. فردای آن روز هان با مردی چاق و کوتاه قد روبرو می شود که ادعا می‌کند "طوفان بزرگ" است و او را نزد پادشاه برد. پادشاه یا جناب ریاست پیشه و چهار مشاورش که تصویر متفاوتی از طوفان بزرگ دارند حرف او را باور نمی کنند و به او چاق توهین می‌کنند. در هنگام بحث و جدل آنان خبر می‌آوردند که دشمن در حال نزدیک شدن است. پادشاه و مشاورانش و مردم از ترس پنهان شدند ولی هان پیرمرد را به خانه‌اش می‌برد و از او پذیرایی می‌کند. پیرمرد هم به خاطر هان شهر را نجات می دهد.

داستان اژدهایی به نام طوفان بزرگ که نام اصلی آن "هرکسی می داند که اژدها چه شکلی است" داستانی است درباره‌ی قضاوت برپایه ی ظاهر افراد و کلیشه هاست.
 

عنوان لاتین
Every one know what a dragon looks like
برگردان
مهدی معینی
سال نشر
۱۳۸۹
ناشران
نویسنده
Jay Williams, ویلیام جی
Submitted by editor3 on