مانولیتو

"اسم من مانولیتوست. معروف به عینکی. بالاخره تصمیم گرفتم رازهایی را که تا به حال جرئت نکرده ام برای هیچ کس بگویم، برایت فاش کنم. مثلا این که به طور وحشتناکی به برادر کوچکم جونور حسادت می کنم، از ییهاد قلدر کلاس می ترسم، یک روز پدرم باعث شرمندگی من شد، آرزو دارم یک سگ داشته باشم و ملودی مارتینز عاشق من است. ولی با این حال، خواهی دید که در خانواده ام و در کلاسم، همه چیزهایی برای پنهان کردن دارند... ".

مانولیتو، پسر ٨ ساله ای است که در یک محله شلوغ شهر مادرید با پدر و مادر، برادر کوچک و پدربزرگ محبوب و دوستان بسیارش زندگی می کند.

اگرچه پدرش راننده کامیون است و مانولیتو و جونیور برادرش تنها یکی دو شب در هفته می توانند کنار او باشند، اما بودن در کنار پدر از لذت بخشترین روزهای زندگی شان است.

مانولیتو، هم مانند بسیاری از کودکان هم سن و سالش دو دنیای خانه و مدرسه دارد. دنیایی که در آن تلاش می کند از زیر بکن نکن های بزرگ ترها در برود و به شیطنت های خودش برسد.

مانولیتو، خودش راوی داستان هایش است که در هفت جلد چاپ و منتشر شده اند. در این داستان ها با دوستان مانولیتو نیز آشنا می شوید که هریک دنیایی مخصوص به خود دارند. همین طور با خانم معلمی که شاگردهایش را بزه کار خطاب می کند و در آرزوی بازنشسته شدن و راحت شدن از دست آن هاست. در این مجموعه داستان بسیار صمیمی و پر از رویدادهای مختلف، گاهی به شدت به خنده می افتید و به خوبی در دنیای پسربچه های بخش شلوغی از پایتخت اسپانیا قرار می گیرید، با مشکلات آن ها آشنا می شوید و با شیطنت های آن ها همراه می شنوید. این مجموعه کتاب برای علاقه مند کردن کودکان به خواندن و لذت بردن پیشنهاد می شود. می توانید فصل های کوتاه هر کتاب را به طور روزانه با کودک خود بلندخوانی کنید، بخوانید و لذت ببرید.

 

عنوان لاتین
Manalito Gafotas
برگردان
فرزانه مهری
تهیه کننده
گروه کتابشناسی کتابک
سال نشر
۱۳۸۸
ناشران
نویسنده
Elvira Lindo, الیویرا لیندو
Submitted by editor3 on