پروین دولت آبادی
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با پروین دولت آبادی را مشاهده کنید.
به قصه قصه، مادر،
مرا به خواب بردی
در آسمان روشن
به آفتاب بردی
به اختران شب تاب
به ماهتاب بردی
به قصه قصه گفتی:
جهان چه خوب و زیباست!
جهان و هر چه در اوست
برای شادی ماست
تو خوب و مهربان باش
جهان زِ مهر برپاست.
دوشنبه, ۱۵ آذر
اسب سفید نقره سُم
هم چشم سیاه، هم یال و دُم
حیوان رام و مهربان
گفتی سخنها بی زبان
سبزهی تَر غذای تو
نُقل آورم برای تو
زین مینهم بر پشت تو
خوش میجهم بر پشت تو
پا در رکاب آمادهام
ای یار خوب و سادهام
باهم به صحرا میرویم
اینجا و آنجا میرویم
اسب سفید نقره سُم
هم چشم سیاه، هم یال و دُم.
سه شنبه, ۹ آذر
چشمه جوشید و آب روشن آن
گشت در جویبار پاک روان
سبزهها در کنار جو رُستند
خزهها تن در آب جو شستند
نرگس آن تاج زر گرفت به سر
آب آیینه دار داد خبر
که چه زیباست نرگس خوش بو!
خوش نشسته است شاد بر لب جو!
بید آشفته کرد گیسو را
دید در پای خویش چون جو را
رفت آرام جوی تا بَرِ رود
ریخت در رود و راه خویش گشود
همره رود رفت در دل دشت
سر به سر باغ و کشتزاران گشت
چهارشنبه, ۲۸ مهر
میدَمَد خورشید و می آرد نُوید
کز بهاران تازه گردد زندگی
مژده آرد سبزهی رقصانِ شاد
از جوانی، سرخوشی، پایندگی
در بهار عُمری، ای باغ امید
برگ و بار زندگی از آنِ توست
کشتزار زندگانی پیکرت
مایهی هستی همه در جان توست
روزگارت جاودان نوروز باد
راستی را، روز تو نوروز توست
دانش اندوزی، هنرآموز باش
کامیاری یارِ بخت اَفروزِ توست
چهارشنبه, ۱۴ مهر
بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد
گلهای سرخ و زیبا
در باغ خانهی ما
چشمها را بازکردند
با خنده ناز کردند
بنفشه دسته دسته
کنار جو نشسته
در روز آفتابی
در آسمان آبی
پرندهی خوش آواز
پَر زد و کرد پرواز
بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد
چهارشنبه, ۲۴ شهریور
کتاب «ای همزبان خاموش» مجموعه شعری در ستایش همزبان خاموش ما، کتاب، است.
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
زرد و گلی
رنگ به رنگ
سفید و سیاه
از همه رنگ
چرخ میزند
توی هوا
پروانه با بال قشنگ
یکی دو تا ده تا شدند
از روی شاخه پا شدند
پروانهها ناز میکنند
بالهاشونو باز میکنند
بلند و آزاد و سبک
تو باغچه پرواز میکنند
شنبه, ۲۷ دی
پروانه رنگ رنگ زیبا
باز آمدی به خانه ما
در گوشه پنجره نشستی
تا باغ قشنگ را ببینی
مهمان قشنگ رنگ رنگم
همبازی کوچک قشنگم
امروز که غنچههای زیبا
لبخند زد به صورت ما
من میکنم این دریچه را باز
پروانه من درآ به پرواز
سه شنبه, ۲۳ دی
گنجشک خوبم، مرغکم
آوازخوان کوچکم
بر شاخههای سبزرنگ
بنشین توای مرغ قشنگ
پرواز کن در آسمان
برگرد سوی آشیان
آوازخوان کوچکم
گنجشک خوبم مرغکم
یکشنبه, ۱۴ دی
نارون به باد گفت
ای دم تو گرم
آمدی که بر تنم کنی
آن حریر نرم
دوشنبه, ۲۳ اسفند
بهار آمد، گل آمد
نسرین و سنبل آمد
گلهای سرخ و زیبا
در باغ خانهی ما
شنبه, ۲۱ اسفند
ابر سیاه ابر سفید
رو آسمان پرده کشید
باران دانه دانه
ریخت روی حوض خانه
دوشنبه, ۳ آبان
آی بادبادک!
آی جغجغه!
آی فرفره!
بازیچه دارم، بچه ها،
آی بچه های کوچه ها!
بازیچه های رنگ رنگ،
ارزان و زیبا و قشنگ!
آمد دوباره پیرمرد
آن پیرمرد دُوره گرد.
با آن نگاه مهربان،
آن پیرمرد خوش زَبان
گوید برای بچه ها
حرفی از آن بازیچه ها:
آی جغجغه، فریاد کن!
این بچه ها را شاد کن
آی فرفره، چَرخی بِزَن!
رقصی بکن در دست من!
آی بادبادک،
پرواز کن، بالا برو!
آزاد و بی پروا بَرو!
شنبه, ۴ مرداد
خانهای ساختهام
از مقوای سفید
دارد آن پنجرهای
تا بتابد خورشید
همه دیوار اتاق
رنگ شادان دارد
جای آتشدانی
به زمستان دارد
بستری هست تمیز
که توان خفت بر آن
چمنی هست و گلی
جویباری است روان
کاغذی خانۀ من
حرف فردای من است
روشنی باید مهر
هر کجا جای من است
خانه باید آباد
خانه باید روشن
خانه باید آزاد
تا بود خانهی من
شنبه, ۴ مرداد
مرغ سرخ پاکوتاه سروده پروین دولت آبادی است. مرغ سرخ پا کوتاه یک افسانه منظوم است.
دوشنبه, ۵ خرداد