مجموعه نوشته مناسب خانواده
«خرسهای تو رختخواب و شب طوفانی و ترسناک» داستان یک شب پر از صدا و ماجراست که خرس ها را حسابی ترساندهاست.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
«خرسهای تو رختخواب و شب طوفانی و ترسناک»داستان یک شب پر از صدا و ماجراست که خرس ها را حسابی ترساندهاست.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
کتاب «چرا به جوجه اردک کلوچه دادند؟» ماجرای کبوتری است که بعد از دیدن یک کلوچه در دست جوجه اردک احساسات منفی مختلفی را تجربه میکند و با رقتارهایی عجیب از جوجه اردک میخواهد به او بگوید. چرا کسی به خواهشهای او توجه نمیکند و عوضش به جوجه اردکها همه چیز میدهند!
یکشنبه, ۳۰ شهریور
کتاب «کبوتر باید حمام کند!» ماجرای کبوتری است که خیلی کثیف شده است و لازم است به حمام برود. اما خودش اینطور فکر نمیکند. به نظر او «تمیز و کثیف» فقط حرف هستند، و حیف است وقت را با این کارهای بیاهمیت هدر بدهیم. اگر شما نظر دیگری دارید، بهتر است زودتر کتاب را باز کنید و با کبوتر همراه شوید تا لذت حمام کردن و تمیز بودن را احساس کند.
یکشنبه, ۳۰ شهریور
کتاب «آقای هنشاو عزیز» داستان «لی» است. لی سیزده ساله است و از هشتسالگی طرفدار پروپاقرص نویسندهای به نام بوید هنشاو است. او برای آقای هنشاو نامه مینویسد و دربارهی نویسنده شدن سوال میپرسد. آقای هنشاو در پاسخ به یکی از نامههای لی از او دربارهی خودش سوالهایی میپرسد. لی دوست ندارد به سوالهای آقای هنشاو پاسخ دهد اما به تدریج این کار را میکند و در روند پاسخ دادن به این سوالها به نوشتن علاقمند میشود و به پیشنهاد آقای هنشاو یک دفتر یادادشت روزانه درست میکند. نوشتن به لی کمک میکند مشکلاتش را بشناسد و برایشان راهحل پیدا کند.
چهارشنبه, ۲۶ شهریور
لی پسر سیزده ساله ای است که از کلاس دوم دبستان از طرفداران نویسندهای به نام بوید هنشاو است. هنگامی که آموزگار کلاس ششم از دانش آموزانش میخواهد که هر یک به نویسندهای نامه بنویسند لی، اقای هنشاو را انتخاب میکند و کلی سوال برای او میفرستد. اقای هنشاو نیز در پاسخ چند سوال برای او میفرستد. لی با پاسخ دادن به این سوالها به نوشتن علاقمند میشود و به توصیه آقای هنشاو در دفتری یادادشتهای روزانهاش را مینویسد. نوشتن به او کمک میکند که راه حلی برای مشکلاتش پیدا کند.
چهارشنبه, ۲۶ شهریور
وقت ناهار است و مادر یک غذای خوشمزه برای خر کوچولو درست کرده است. اما خر کوچولو حاضر نیست حتی یک لقمه بخورد و ترجیح میدهد به جای خوردن غذا بازی کند. مادر تصمیم میگیرد به همراه خر کوچولو به گردش برود و راه حل دیگری را امتحان کند. آنها به پارک و سراغ مرغابیها میروند و مادر غذای خر کوچولو را لقمه لقمه به مرغابیهای گرسنه میدهد. خر کوچولو با دیدن این صحنه اعلام میکند گرسنه است و همراه مرغابیها غذایش را میخورد. داستان کتاب «یک لقمه کوچولو برای خر کوچولو» موقعیتی آشنا برای هرکسی است که موقع غذا خوردن کودکی با او سرو کله زده است!
سه شنبه, ۲۵ شهریور
کتاب «دوستی دو طرفه» نوشتهی فیلیپ سی استید، با تصویرگری ارین ای. استید و ترجمهی آناهیتا حضرتی توسط انتشارات پرتقال منتشر شده است. کتاب ماجرای دوستی آموس با حیوانات باغ وحش شهر است، جایی که در آن کار میکند. او هر روز در میان شلوغی کارهای روزانه هر طور شده وقتی برای دیدار با دوستانش پیدا میکند. تا اینکه یک روز بیمار میشود و این بار دوستانش هستند که سراغ آموس میروند و از او مراقبت میکنند.
سه شنبه, ۲۵ شهریور
«جودی آینده را پیشگویی میکند» جستوجوهای جودی برای حدس زدن آینده است. او در این مسیر تجربههای بسیاری پیدا میکند و تلاش میکند تا به جای حدس زدن آینده خود، آن را بسازد.
جمعه, ۲۱ شهریور
«مادربزرگ دزد دریایی و هیولاها» درباره مادربزرگی باتجربه و شجاع است. او به همه کمک میکند تا دلیل ترسشان را پیدا کنند و در پایان همه شجاعت خودشان را به دست میآورند.
جمعه, ۲۱ شهریور
کتاب «دوستی دوطرفه» داستان یک دوستی لطیف میان آموس، کارگر باغوحش، و جانورانی است که او میان همه سرشلوغیهایش به نیازهایشان توجه میکند.
«دوستی دوطرفه» نوشته «فیلیپ سی استید» با تصویرگری «ارین ای. استید» را آرامتر از آنچه فکر میکنید ورق خواهید زد. البته در این کتاب ازدحام کلماتی که پشت هم قطار شده باشند، به چشم نمیخورد و تمام متن در کادرهایی رنگی و مختصر خلاصه شده است. اما تصویرها پر از جزئیاتی هستند که دنبال کردنشان میتواند ضرباهنگ خواندن کتاب را مثل ضرباهنگ زندگی شخصیتهای داستان آرام کند. برای نمونه، ماجرای موشی را که از ابتدا در داستان حضور دارد و پرندهای که همراه حیوانات دیگر به خانه آموس میآید را تنها از مسیر تصویر میتوانید دنبال کنید.
پنجشنبه, ۲۰ شهریور
«لطفا چراغ را روشن بگذار» یک داستان تخیلی با چاشنی طنز درباره ترس از تاریکی و هیولاست. شاهزاده کوچولو میخواهد چراغ روشن باشد تا بچه هیولا به اتاقش نیاید. از طرفی بچه هیولا هم میخواهد چراغ روشن باشد تا دختر کوچولو به اتاقش نیاید.
چهارشنبه, ۱۹ شهریور
«کتاب ماتیلدا» داستان دختری کنجکاو، باهوش و کتابخوان است. اما این ویژگیهای ماتیلدا مورد پسند پدر و مادرش نیست. آنها نه تنها به او نمیبالند، بلکه او را ابله هم میدانند. ماتیلدا با بالا رفتن سن و ورود به مدرسه، توانایی عجیبی در خودش کشف میکند؛ توانایی حرکت دادن اشیا از دور. او از این توانایی برای کمک به کسانی که دوستشان دارد استفاده میکند.
چهارشنبه, ۱۹ شهریور
«دشمن» یک کتاب تصویری درباره جنگی است که می تواند هر جنگی و در هرکجا باشد. روایتگر آن سربازی است که از تنهاییها، محرومیتها، ترسها، خشمها و سرانجام، تصمیم خود برای پایان دادن به جنگ میگوید.
شنبه, ۱۵ شهریور
گوش بزرگها و گوش کوچکها، فاتحان، چرا جنگ هرگز فکر خوبی نیست
از داستانی نقل میکنند که روزگاری جادوگری سر راه کشاورزی سبز میشود و از او میخواهد آرزویی بکند. جادوگر با این آرزو هم میتواند چیزی به او بدهد و هم چیزی از کشاورز بگیرد اما با یک شرط، هر چه به او بدهد، باید نیم آن را به همسایهاش بدهد.
سه شنبه, ۱۱ شهریور
سرابِ واقعیت!
آلبوم عکسی را ورق میزنیم. با دیدن عکسها، خاطرههایی در ذهنمان زنده میشود. با خودمان میگوییم: «آن روز را به یاد دارم چه روزی بود!» با دیدن لحظهای که در عکس ثبت شده، خاطرهی آن روز را مرور میکنیم حتی در ذهنمان به روزهای پیش و پس از آن روز میرویم. عکس میتواند تنها یک لحظه را ثبت کند، روایتگر یک لحظه باشد، لحظهای از واقعیت. عکسها همهی واقعیت را به ما نشان نمیدهند، یا بهتر است بگوییم تنها لحظهای را در یک عکس میبینیم. دو عکس از یک لحظه، شبیه به هم نخواهند بود.
شنبه, ۱ شهریور
کتاب «میک هارته اینجا بود» روایت فیبی از مرگ برادرش است. میکِ هشتساله در تصادف با دوچرخه جانش را از دست داده است. مادر، پدر و خواهرش هر یک به شکلی غمگین و سوگوار هستند. فیبی ضمن مرور خاطرات میک، رویارویی خود و والدینش با این حادثهی ناگوار را تعریف میکند.
پنجشنبه, ۳۰ مرداد
کتاب «پسری که آبرویش رفت» داستان«دیوید» است. نوجوانی که به نظر بعضی از همکلاسیهایش ترسو و بی دل و جرئت است. یک روز دیوید بر خلاف میل و برای اثبات خودش، در دزدیدن عصای یک پیرزن مشارکت میکند. پس از آن اتفاق او تصور میکند که نفرین شده است. هر اتفاقی که میافتد به نفرین نسبت میدهد اما چگونه میتواند به خودش و دیگران ثابت کند نفرینی در کار نیست و اعتماد به نفس از دست رفته را باز یابد؟
چهارشنبه, ۲۹ مرداد
بیمرگی
آتشی در میان پارچهها و قالیها. دودی که همه چیز را در خود فرو برده و زیبایی را سیاه کرده و پرندگانی که نقش پارچهها و قالیها هستند و در پی گریزاند از دریچهی سقف به آسمان. به کدام آسمان؟ آیا پرندگانی که نقش پارچه و قالی هستند، میتوانند پرواز کنند؟
شنبه, ۲۵ مرداد
کتاب «35 کیلو امیدواری» داستان گرگوری است. او از مدرسه متنفر است و مدرسه برایش شکنجهای واقعی است. در مقابل گرگوری عاشق ساختن است و دوست دارد بیشترین زمان خود را در کارگاه پدربزرگش سپری کند. پدربزگش تنها فردی است که را میفهمد و به گرگوری کمک میکند شرایط زندگیاش را تغییر دهد.
چهارشنبه, ۱۵ مرداد