مجموعه نوشته مناسب خانواده
اسکار از همان روز اول با برادرش، رابرت، مشکل پیدا می کند، از او خوشش نمی آید، و هیچ جوره نمی تواند با او کنار بیاید. رابطه ی تیره و تار این دوبرادر به علت توجه بیش از حد پدر و مادرش به رابرت، ادامه پیدا می کند و به مرور حادتر می شود؛ آن قدر که اسکار کاسه ی صبرش لبریز می شود ونقشه ای می کشد تا از دست رابرت خلاص شود. عملیات دک کردن کپک داستان پیاده کردن نقشه ی اسکار برای حذف رابرت است.
چهارشنبه, ۱۲ اسفند
متن لالایی :
لالالالا می ماه پاره(ماهپاره من )
تورا بستم به گهواره
تی گهواره(گهواره ات) طلاکاره
تی وروندان(بندی است که در گهواره به دورکودک بسته میشود)قلمکاره
بالام(بچه)لالا لالا گل فندق
که بابا نشسته
بر سر صندق
بالام لا لا لا گل چایی
از این بچه چه می خواهی؟
چهارشنبه, ۱۲ اسفند
اسطوره آرش کماندار قرنهاست سینه به سینه و به شکلهای مختلف نقل میشود و حماسه آزادگی و میهن پرستی را به زیبایی وصف میکند. شعر، قصه، نمایشنامه، پویانمایی و هنرهای تجمسی، اشکال گوناگونی هستند که هر یک به گونه ای به توصیف اسطوره آرش کماندار پرداختهاند. اما آرش کماندار جدیدترین اثر محمدهادی محمدی نگاه دیگری به این اسطوره بی زمان کرده است. محمدهادی محمدی در این کتاب از نگاهی نو و از سپهری جدید به آرش کماندار نگریسته است. این سپهر نو کودکیِ آرش کماندار است که در این کتاب روایت میشود. شاید تا به حال هیچ کس کودکی این قهرمان بزرگ را که تیر و جانش کوهها و دشتها را در هم نوردیده و مرزهای این سرزمین را تثبیت کرده است، به تصویر نکشیده بود.
دوشنبه, ۱۰ اسفند
بازیهایی که کودکان از سنین کم به آن مشغولاند؛ مانند دالّیموشه و قایمباشک، بر مبنای رازداری و افشا هستند. بچهها عاشق بازیهای مخفیکاری هستند؛ اما همچنین تقلا میکنند خود را لو ندهند. خواهرزادهٔ من در بازی قایمباشک، قبل از رسیدن به عدد شش فریاد میزند: «من اینجام!» بنا به گفتهٔ مکس فن مانن، پدیدارشناس هلندی در کتاب رازهای کودکی (۱۹۹۶)، یکی از دلایل این کار این است که کودکان نمیتوانند با «وجودنداشتن» کنار بیایند. مخفیشدن، این مفهوم پیچیدهتر را به کودک یاد میدهد که هرچند کسی او را نمیبیند؛ او وجود دارد.
پنجشنبه, ۶ اسفند
مجموعه هنر چیست با عنوانهای سینما، تئاتر و موسیقی کودکان را به زبان ساده با سه هنر آشنا میکند. در کتاب «سینما» کودکان اطلاعاتی درباره انواع فیلم و شیوه ساخت و تهیه یک فیلم آشنا میشوند.
پنجشنبه, ۶ اسفند
برگردان لالایی :
لالا لالا گل سرخم ستاره
شیره انگور یا سرکه در پیاله است
دوغ در کاسه یکی ترش یکی هم شیرین شیرین است
نگو که دوغ ود وشاب با هم فرقی ندارد
راوی: زهرا محمدی، از لاهیجان
چهارشنبه, ۵ اسفند
مجموعه داستان های کوتاه در چهار جلد که ماجراهای خنده داری را از زندگی روزمره و روابط یک خواهر و برادر از زبان برادر روایت می شود. او شیطنت های خود و کلک های خواهر بزرگترش را با زبانی طنز بیان می کند.
سه شنبه, ۴ اسفند
نوروز جشن جشنها در فرهنگ ایران زمین و بیش تر همسایگان ما است. هستی و هسته این جشن در پیوند با مفهوم زایش و نوزایش است. از دل سرما، بهار و گرما میروید و میجوشد، از دل پیری، جوانی زاده میشود. به زبان دیگر، این اسطورهی شگفت زیست ناهمسازها و زایش رخدادها است که از درون آن این بار داستان عمو نوروز و ننه سرما بازنمایی شده است.
دوشنبه, ۳ اسفند
کتاب های مجموعه مفاهیم بنیادی ریاضی به ترتیب عبارتند از: ۱- سوپ جلبک دریایی (تناظر) ۲- سه آتش نشان کوچولو (جور کردن و مرتب سازی) ۳- ساعت چند است؟ (ساعت) ۴- بیب بیب، ویژویژ (الگوها) ۵- هویج کمر، هویج بیشتر ( مقایسه مقادیر) ۶- بهترین رژه حشرات (مقایسه اندازه ها) ۷ – یک جفت جوراب (جفت کردن) ۸- بلدم بشمارم (شمارش اعداد)
یکشنبه, ۲ اسفند
برگردان لالایی :
بخواب لای لای بخواب فرزندم
نور چشم من
هنوز روز نشده است
از دیدنت هنوزسیرنشده ام
بگذار بر روی غنچه شبنم بریزد تا تبدیل به گل شود
بگذار به دیدنت سیر شوم
گردآورنده: از روستای ولی آباد پره سر تالش: محمد شفاهی چروده ( رحیمیان تالش )
شنبه, ۱ اسفند
جم جمک برگ خزون، بازآفرینی تازه ای از ترانه-متلی به همین نام است. ترانه- متلهای ایرانی برای کودکان یا ساختاری شکسته دارند، یا محتوای آنها آکنده از خشونت است و دیگر مناسب کودک خردسال نیست. این ترانه- متلها به سبب آهنگ و ریتم زیبا اگر به درستی بازآفرینی شوند، میتوانند هم بهترین زبان آموزها برای کودکان باشند و هم زیباییهای زندگی را به آنها یادآور شوند.
چهارشنبه, ۲۸ بهمن
برگردان لالایی :
پسرم تو را سبز (= بزرگ )کردم مثل توله
توله برگ ریواس است من دلم "نظام"(اسم کودک) خواسته
چشمه در جلوی خانه در جنب و جوش است
این عزیز من "کیوان " است که معامله می کند
گردآورنده از الشتر: کیوان حقی آبی
چهارشنبه, ۲۸ بهمن
خانم و آقای براون نخستین بار پدینگتون را در ایستگاه قطار دیدند. با برچسبی به دور گردنش که روی آن نوشته شده بود: «لطفا از این خرس مراقبت کنید. متشکرم.»
نخستین شبی که پدینگتون در خانه ی خانم و آقای براون به حمام رفت، فاجعه ای بزرگ رخ داد؛ آب همه ی وان و حمام را برداشته بود و سیل در حال سرازیر شدن بود. به این ترتیب با حضور آقای پدینگتون خانواده براون، همیشه منتظر فاجعه ای هستند. برای جاناتان و جولیا، فرزندان خانواده براون، ماجراها و خرابکاری های این خرس سرگرم کننده است. خانم و آقای براون هم پذیرفته اند که زندگی با وجود یک خرس در خانه بسیار هیجان انگیزتر است.
سه شنبه, ۲۷ بهمن
وقتی خانم آموزگار قرار است یک خبر خوب به ما بدهد، چقدر هیجان داریم. وقتی به یک جشن تولد دعوت شده ایم، وقتی قرار است یک شام خوشمزه بخوریم یا وقتی با دوستان مان مشغول یک بازی خوب هستیم، چقدر خوش حالیم. گاهی آن قدر هیجان داریم که حتی نمی دانیم چه باید بکنیم. گاهی هم دل مان می خواهد، از شادی جیغ بکشیم و خبرهای خوب را با صدای بلند به همه بدهیم، اما اگر مزاحم دیگران بشویم چه؟ پس چه کار کنیم؟
دوشنبه, ۲۶ بهمن
کتاب «فراتر از رویا» داستان درباره پسر بچهای است که پیش از به دنیا آمدناش، خواهر بزرگترش را از دست داده است اما هنوز پدر و مادر سوگوار او هستند و غم در خانه جا خوش کرده است.
یکشنبه, ۲۵ بهمن
معدن زغال سنگ کجاست، داستان همه کارگران معدنکاری است که خوشیها و زیباییهای زندگی را به ناگزیر میگذارند و به دل زمین میروند. آن جا که سنگ و تاریکی است. آن جا که هوای تازه و خورشید نیست. آنها کار میکنند تا خانواده خود را نان دهند و از برآیند کار خود کودکانشان زندگی بهتری داشته باشند.
شنبه, ۲۴ بهمن
کتاب «آدم برفی و گل سرخ»، جرعهای از خیال است برای نوشیدن. نوشیدنی گرم در زمستانی سرد. کتاب «آدم برفی و گل سرخ» خیالهای دخترکی است که از مرزهای جهان منطق میگذرد و با گفت وگو با آدم برفی که ساخته ذهن اش است، میخواهد تفاوت میان عقل و مهر را بشناسد.
چهارشنبه, ۲۱ بهمن
کتاب «پسرم می یو» داستان پسر ۹ ساله یتیمی است که فرزندخوانده زن و شوهری ظالم است. آنها که از پسربچهها بیزارند و همیشه از او میخواهند که جلو چشم نباشد. می یو آرزو دارد پدری مهربان همانند پدر دوستش بن داشته باشد.
چهارشنبه, ۱۴ بهمن
حس می کنم با دستم، من می بینم با چشمم، من می چشم با این زبون، صداها را من با گوشم می شنوم و بو می کنم با بینی مجموعه ی پنج جلدی است که اطلاعاتی را در باره ی حس های لامسه، بینایی، چشایی، شنوایی و بویایی به مخاطب می دهد.
سه شنبه, ۱۳ بهمن
بشر ابتدا که در عصر شکار زندگی میکرد، سطح نیازهایش در حد نیازهای فیزیولوژیک و پایهای بود. چنین انسانی امنیت و آینده چندان برایش اهمیت نداشت و حتی مفهوم آینده نیز در او شکل نگرفته بود. چنین بشری تنها به نیازهای لحظهای خود میاندیشید، ولی انسان پسازآن وارد عصر کشاورزی شد. در عصر کشاورزی نگاه به آینده مفهوم پیدا میکرد زیرا باید میدانست چه وقت وجین کند یا کی محصول را درو کند. در این مرحله، بود که امنیت برای او معنی تازهای پیدا کرد. صنعتی شدن که با اختراع ماشین بخار آغاز شد، بسیاری از تعاملات جامعه بشری را تغییر داد.
دوشنبه, ۱۲ بهمن