قصه ما، جیک + لی لی

جیک و لی لی دو قلو هستند. آن ها درست با ۱۱ دقیقه اختلاف داخل یک قطار هنگام عبور از یک تونل ۱۰ کیلومتری بدنیا آمده اند. با وجود اختلاف اندکی در علایق و رفتارها، همانند دو نیمه یک سیب هستند. زمانی که کوچک بودند بهترین دوست های هم بودند و همیشه با هم. آن ها ارتباط ویژه ای با یکدیگر داشتند که گاه از حیطه کلام خارج بود و نام این ارتباط را «گومبلا» گذاشته بودند. زیرا واژه ای که بتواند بیانگر این رابطه باشد برای آن پیدا نمی کردند. اما وقتی به سن ۱۱ سالگی می رسند همه چیز تغییر می کند؛ باید هر یک اتاق جداگانه ای داشته باشند و جیک نیز به گروهی از پسران محله می پیوندد و جدایی جیک و لی لی از آن زمان آغاز می شود. لی لی از این موضوع بسیار غمگین و افسرده است. او نمی تواند زندگی بدون جیک را تصور کند. از سوی دیگر جیک که تحت تاثیر دوستان ناباب قرار گرفته است دیگر برای او جیک سابق نیست. بدون جیک لی لی کیست؟ و این جیک جدید کیست؟

موضوع بزرگ شدن، جدا شدن و فرایند دشوار درک فردیت داستانی است که هر فرد در زندگی به شکلی آن را تجربه می کند و این موضوع برای دوقلوها که احساسات مشترک و وابستگی های بیشتری نسبت به یکدیگر دارند شاید کمی دشوارتر باشد. کتاب مناسب گروه سنی ۸ تا ۱۲ سال است اما خواندن آن به بزرگسالان نیز توصیه می شود زیرا همه ی بزرگسالان مسئله بزرگ شدن، جدا شدن و فردیت را در برهه ای از زندگی خود تجربه کرده اند. بنابراین کتاب می تواند تلنگری باشد برای بازگشت ذهن به دوران آغاز نوجوانی و تحلیل موقعیت آن دوران و درک بهتر فرزندان در آغاز دوران بلوغ.

فصل های کتاب یکی در میان از زاویه دید دو شخصیت نوجوان اصلی داستان یعنی جیک و لی لی روایت می شود و تفاوت نگاه هر یک به زندگی را نشان می دهد. خواننده این شانس را دارد که داستان را از دو زاویه دید متفاوت دنبال کند زیرا هر یک درباره زندگی خود می نویسد. بنابراین مخاطب با هر دو شخصیت داستان احساس همدلی می کند. کتاب برای بلندخوانی هم مناسب است و می توان نگاه هر یک از افراد و حس آن ها نسبت به عملکرد و رفتار شخصیت های داستان را به بحث گذاشت. رابطه دوقلوها را می توان به هر نوع رابطه ای تعمیم داد؛ به دوستی ها و ارتباطات بین افراد، وقتی رشد می کنند و اینکه چگونه با تغییر سن یا موقعیت دچار تغییر و تحول می شوند و چگونه هر فرد با آن برخورد می کند و چه راه حلی برای چنین موقعیت های بحرانی پیدا می شود.

در دل داستان جیک و لی لی داستان های فرعی دیگری نیز دیده می شود. داستان تجربه جدایی پدربزرگ و مادربزرگ که با مرگ مادربزرگ اتفاق افتاده است. پدربزرگ سال ها پس از مرگ همسرش به بسیاری از نقاط سفر می کند و به قول خودش می خواهد خودش را پیدا کند. پدر بزرگ را می توان از شخصیت های اصلی داستان معرفی کرد زیرا او قادر به درک احساس لی لی پس از جدایی از جیک است و به طور مداوم سعی دارد تا لی لی زندگی فردی خود را پیدا کند. شخصیت مهم دیگر داستان است و پیامی برای مخاطب به همراه دارد. ارنی شخصیتی است که در پایان داستان خواننده را شگفت زده می کند و مخاطب می اندیشد که اولین حسی که هر فرد با دیدن فردی دیگر از او می گیرد چقدر می تواند با نوع شخصیت واقعی او متفاوت باشد.

 

عنوان لاتین
Jake and Lily
گزیده‌هایی از کتاب
  • پدر و مادرمان اعتقاد به خریدن چیزهایی که خودمان می توانیم درست کنیم ندارند. شعارشان این است: «اگه اونو می خوای، خودت بسازش.»
  • مامان بزرگ وقتی داشت سعی می کرد درختان سکویا را نجات دهد مرد. او ۸ روز بالای یک درخت سکویا ۶۰ متری نشست و پایین نیامد تا اینکه ماموران تصمیم گرفتند درخت ها را قطع نکنند.
  • ما همیشه می پرسیدیم: «چرا پاپا به دیدن ما نمیاد؟» تنها جوابی که همیشه می گرفتیم این بود «اون داره سعی می کنه خودشو پیدا کنه.» که برای ما بی معنی بود.
  • پاپا برای ما از «درهمتنیدگی» گفت. او گفت :درهمتنیدگی نشان میدهد که درجهان هستی همه چیز بههم مربوط و مرتبط است. گفت که نور از ذراتی بهنام فوتون ساخته شده است و گفت گاهی فوتون ها جفت جفت میان و به این می گن: «درهم تنیدگی». به ما نگاه کرد که روی صندلی تنگ هم نشسته بودیم می تونین اسم اونا رو دوقلو بذارین. 
  • پاپا گفت اگر فوتونهای دوقلو از هم جدا شوند، باز هم طوری عمل می کنند که انگار با هم هستند. حتی اگر آن ها را دو طرف جهان هستی هم بگذارید، هیچ فرقی نمی کند. گفت یک فوتون رو بکشین یا تکون بدین، جفتش تو اون سر جهان هستی کشیده می شه و تکون می خوره.
  • پاپا گفت: زمان می گذره، زمان آدمو تسکین می ده. حال بدو خوب می کنه. به او خیره شدم و گفتم: پاپا، شما دوقلو ندارین. نمی دونین از دست دادن نیمه ی وجودتون یعنی چه!
  • دیگه تلاش نکن. به زندگی فرصت بده که فقط اتفاق بیفته و جلو بره..... زندگی خودش تو رو پیدا می کنه.
     
برگردان
فریده اشرفی
تهیه کننده
آفرین قاسمیه
سال نشر
۱۳۹۲
نویسنده
Jerry Spinelli, جری اسپینلی
Submitted by editor3 on