ایرانبان

کتاب «بند بازان»، داستان دوران کودکی تا بزرگسالی دومنینگ هال، پسر بچه‌ای در سال‌های حدود  ۱۹۶۰است که از زبان خودش نقل می‌شود، در محله‌ای فقیرنشین کنار رودخانه‌ی «تاین» نزدیک جایی که خود نویسنده‌ی کتاب، دیوید آلموند بزرگ شده است. زندگی دومنینگ تحت تاثیر افرادی قرار می‌گیرد که در اطرافش هستند، پدر دومنیگ که کارگر درزگیر کشتی است با عقده‌ها و خشم و کم سوادی‌اش از او می‌خواهد خشن و متنفر از طبقه‌ی فرادست باشد، مادر تا زمان حیات با مهربانی و منطق ذاتی، همراه و هم‌دل همیشگی اوست و مرگ او نیز خلا بزرگ زندگی دومنینگ و پدرش است و یکی از تراژدیک‌ترین بخش‌های داستان است، وینست مک آلیستر، همکلاس و هم‌محلی مبتذل، ناخوشایند و سرخورده از پدری فراری، که آلوده شدن به خلاف و بز‌هکاری را با او تجربه می‌کند و سرنوشت دومنینگ را تغییر می‌دهد و هالی استرود اولین و آخرین عشق او، دختری که در همسایگی آن‌ها زندگی می‌کند، او را با دنیای شعر و هنر و موسیقی و کتاب آشنا می‌سازد.
سه شنبه, ۲۱ آذر
جیک و لی لی دو قلو هستند. آن ها درست با ۱۱ دقیقه اختلاف داخل یک قطار هنگام عبور از یک تونل ۱۰ کیلومتری بدنیا آمده اند. با وجود اختلاف اندکی در علایق و رفتارها، همانند دو نیمه یک سیب هستند. زمانی که کوچک بودند بهترین دوست های هم بودند و همیشه با هم. آن ها ارتباط ویژه ای با یکدیگر داشتند که گاه از حیطه کلام خارج بود و نام این ارتباط را «گومبلا» گذاشته بودند. زیرا واژه ای که بتواند بیانگر این رابطه باشد برای آن پیدا نمی کردند. اما وقتی به سن ۱۱ سالگی می رسند همه چیز تغییر می کند؛ باید هر یک اتاق جداگانه ای داشته باشند و جیک نیز به گروهی از پسران محله می پیوندد و جدایی جیک و لی لی از آن زمان آغاز می شود. لی لی از این موضوع بسیار غمگین و افسرده است. او نمی تواند زندگی بدون جیک را تصور کند. از سوی دیگر جیک که تحت تاثیر دوستان ناباب قرار گرفته است دیگر برای او جیک سابق نیست. بدون جیک لی لی کیست؟ و این جیک جدید کیست؟
چهارشنبه, ۱۹ آبان
چه طور وقتی هیچ حساب مان می کنند زنده بمانیم؟ کتابی است برای دخترها و پسرهای یازده، دوازده ساله ای که از بزرگ شدن می ترسند یا از بی عرضگی خودشان کلافه اند یا فکرمی کنند اگر در اولین تلاش موفق نشوند، آدم خنگ و کودنی هستند یا این که سر و قیافه شان را دوست ندارند یا...
جمعه, ۲ آبان
لی لی دوست دارد گاهی تنها باشد اما باید از دو برادر ۶ ساله و خواهری سه ساله نگهداری کند.
سه شنبه, ۳ تیر
در یک شب مهتابی دفترچه ای خالی روی میز قرار گرفته و دخترکی نه ساله با موهای مشکی خیال دارد خاطرات خود را در آن بنویسد. او دفترچه اش را باز می کند و نخستین جمله اش را می نویسد: "اسم من مینا است و من عاشق شبم."
یکشنبه, ۲۷ اسفند
"حقیقت دارد من یک فیلسوف کوچکم" کتابی است در هشت دفتر، به شکل خاطره نویسی یک کودک که در هر دفتر از موضوعاتی چون حسادت ها، تفاوت ها، دلخوشی ها، غم ها، نگرانی ها، تنهایی ها و با هم بودن ها، جور دیگر بودن ها، ظاهر و درون انسان ها، حسرت خوردن ها، پرسش ها و پاسخ ها و چگونگی طرح آن ها، بیماری و پیری، درد داشتن ها و بسیاری نکته های ریز فلسفی و روانشناختی صحبت می کند.
سه شنبه, ۲ اسفند
کتاب «دختر ستاره‌ای» داستان ورود استار گرل، دختری که تا 16 سالگی در خانه درس خوانده، به دبیرستان مایکا در آریزونای آمریکا است. او با رفتار خود دبیرستان را دست‌خوش دگرگونی می‌کند. استارگرل متفاوت است؛ در لباس پوشیدن و رفتار. به همه کمک می‌کند، تیم رقیب را هم تشویق می‌کند، برای هم‌مدرسه‌ای‌های خود آهنگ تولد می‌خواند و عاشق یاری رساندن به افراد تنها و درمانده است. این همه تفاوت در مدرسه‌ای که «معمولی بودن» بزرگ‌ترین فضیلت است، استارگرل را در وضعیت دشواری قرار می‌دهد.
پنجشنبه, ۱۷ تیر
اسم این پسر "هنر" است. او نقاشی کردن را خیلی دوست دارد. با نقاشی هزاران کلمه حرف می زند. همیشه همراه با هنرش است. او موقع نقاشی حسابی کیف می کند. فکرش را به کار می اندازد و آدمکی با خانه و درخت می کشد.
چهارشنبه, ۱۲ خرداد
پیمان نامه بین المللی حقوق کودک از سوی سازمان ملل متحد با آرمان حمایت از حقوق کودکان دنیا و بهبود زندگی آنان به تصویب رسیده است. شاید تعجب کنید اگر بدانید این پیمان نامه تنها ۲۰ سال دارد و در ایران تنها ۱۵ سال از تصویب آن می گذرد.
دوشنبه, ۱۱ خرداد
"وقتی بابا شاه شده بود" داستان پسر کوچکی است که رابطه عمیق و نزدیکی با پدرش دارد. از دیدگاه او پدرش بهترین بابای دنیاست. آغوشش گرم و نرم است و هیچکس نمی تواند مثل پدر با او بازی کند.
سه شنبه, ۲۴ دی