گرگ در لباس گوسفند - افسانه‌های ازوپ 12

نگهبانی بیش از اندازه‌ی چوپان از گوسفندها، باعث شده بود گرگ گرسنه بماند. گرگ یک شب پوست گوسفندی را پیدا کرد که در گوشه‌ای افتاده و فراموش شده بود.

روز بعد، گرگ پوست گوسفند را پوشید و آرام آرام به چراگاه گوسفند‌ها رفت. خیلی زود، برّه کوچکی به دنبال گرگ راه افتاد و شکار گرگ شد.

آن روز عصر بازهم گرگ در پوست گوسفند، وارد گله‌ی گوسفندها شد. اتفاقاً چوپان نیز می‌خواست با گوشت گوسفند غذایی برای شامش بپزد و بخورد. چوپان چاقویی برداشت و به میان گله‌ی گوسفندها رفت. چوپان دستش را به‌سوی اوّلین گوسفند که دراز کرد، گرگ کشته شد.

همیشه چاه‌کن ته چاه است.

برگردان:
شیرین سلیمی
نویسنده
ازوپ
Submitted by skyfa on

نگهبانی بیش از اندازه‌ی چوپان از گوسفندها، باعث شده بود گرگ گرسنه بماند. گرگ یک شب پوست گوسفندی را پیدا کرد که در گوشه‌ای افتاده و فراموش شده بود.

روز بعد، گرگ پوست گوسفند را پوشید و آرام آرام به چراگاه گوسفند‌ها رفت. خیلی زود، برّه کوچکی به دنبال گرگ راه افتاد و شکار گرگ شد.

آن روز عصر بازهم گرگ در پوست گوسفند، وارد گله‌ی گوسفندها شد. اتفاقاً چوپان نیز می‌خواست با گوشت گوسفند غذایی برای شامش بپزد و بخورد. چوپان چاقویی برداشت و به میان گله‌ی گوسفندها رفت. چوپان دستش را به‌سوی اوّلین گوسفند که دراز کرد، گرگ کشته شد.

همیشه چاه‌کن ته چاه است.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله