ماهی‌گیر و ماهی کوچولو- افسانه‌های ازوپ 20

یک روز ماهی‌گیر تهیدستی که زندگی‌اش را با ماهی‌گیری می‌گذراند، بدشانسی آورد و به جز ماهیِ کوچولویی، ماهی دیگری صید نکرد. او هنگامی که  ماهی را در سبدش می‌خواست بیندازد، ماهی کوچولو گفت:

«ماهی‌گیر! خواهش می‌کنم از من چشم‌پوشی کُن! من آن‌قدر کوچکم که بُردنم به خانه ارزشی ندارد. وقتی بزرگ‌تر شدم، وعده غذایی خوبی برای تو خواهم بود.»

اما ماهی‌گیر به درخواست ماهی‌کوچولو گوش نکرد و بی‌درنگ ماهی را در سبدش گذاشت.

ماهی‌گیر گفت: «چه‌قدر باید نادان باشم که تو را به آب برگردانم. هر قدر هم کوچک باشی، بهتر از هیچ هستی.»

منفعتی کوچک باارزش‌تر از وعده‌ای بزرگ است.

برگردان:
شیرین سلیمی
نویسنده
ازوپ
Submitted by skyfa on

یک روز ماهی‌گیر تهیدستی که زندگی‌اش را با ماهی‌گیری می‌گذراند، بدشانسی آورد و به جز ماهیِ کوچولویی، ماهی دیگری صید نکرد. او هنگامی که  ماهی را در سبدش می‌خواست بیندازد، ماهی کوچولو گفت:

«ماهی‌گیر! خواهش می‌کنم از من چشم‌پوشی کُن! من آن‌قدر کوچکم که بُردنم به خانه ارزشی ندارد. وقتی بزرگ‌تر شدم، وعده غذایی خوبی برای تو خواهم بود.»

اما ماهی‌گیر به درخواست ماهی‌کوچولو گوش نکرد و بی‌درنگ ماهی را در سبدش گذاشت.

ماهی‌گیر گفت: «چه‌قدر باید نادان باشم که تو را به آب برگردانم. هر قدر هم کوچک باشی، بهتر از هیچ هستی.»

منفعتی کوچک باارزش‌تر از وعده‌ای بزرگ است.

افزودن دیدگاه جدید

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

افزودن دیدگاه جدید

The comment language code.

Plain text

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
نوع محتوا
مقاله