آدمهای بسیاری پس از سالها به خانه و کاشانهی خود در کودکی بازمیگردند. گاهی میان سازههای تازه و آدمهای جدید، به دنبال جایی یا کسی آشنا میگردند؛ انگار همیشه گمشدهای در زندگی وجود دارد یا زخمی عمیق در دل هست که میتوان در خاطرات کودکی ردی از آن پیدا کرد. در این میان، گاهی برکهای، درختی کهنسال یا طنابی پوسیده بر درخت، از هر نشان و آدمی آشناتر است و ممکن است ما را تا سالهای دور با خود ببرد.
اقیانوس انتهای جاده، یکی دیگر از آثار خواندنی نیل گیمن، به خاطرات مردی میانسال میپردازد که برای شرکت در مراسم یادبودی به محلهی کودکیاش میرود و مسحور خاطرات هولناک و مخاطرهآمیز، به کنار برکهای کشیده میشود که دوستش لتی آن را اقیانوس مینامید. مزرعهی کودکی او سرشار از رخدادهای عجیب و مرموزی است که شاید حتی دانستن آنها، مو به تن هر آدمبزرگی راست میکند؛ هرچند انگار پسربچهای خیالباف، راحت از پس این اوهام برمیآید.
اقیانوس انتهای جاده که جایزهی کتاب سال بریتانیا را هم در سال ۲۰۱۳ از آن خود کرده است، روایتی غریب و خواندنی دارد که بیشک هر نوجوان کتابخوانی را شیفتهی خود میکند. در این کتاب، نجواهای درونی، خطرات وهمناک و فضایی غریب و رمزآلود در هم میآمیزد و خواننده را هر لحظه با واقعهای روبهرو میکند.