تریکسی، دختر کوچولویی که هنوز نمی تواند صحبت کند، همراه پدر به لباسشویی عمومی می رود تا لباس های چرک را بشویند. تریکسی خرگوش پارچه ای اش، نافل بانی را هم همراه خودش می برد. آن ها تا انتهای خیابان می روند، از میان پارک می گذرند و پس از مدرسه به لباس شویی می رسند. تریکسی به پدرش کمک می کند تا لباس های چرک را داخل ماشین لباس شویی بریزد.
همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه تریکسی در راه خانه متوجه می شود که نافل بانی نیست. او تلاش می کند به پدرش بفهماند عروسکش نیست، اما چون نمی تواند صحبت کند پدر منظورش را نمی فهمد و سرانجام هنگامی که به خانه می رسند، مادر متوجه قضیه می شود و همگی برای پیدا کردن نافل بانی به سوی لباس شویی عمومی می دوند. تریکسی با دیدن عروسکش اولین کلمه اش را به زبان می آورد: نافل بانی!
کودکان خردسال به راحتی با تریکسی همذات پنداری می کنند و از شنیدن داستان و دیدن تصاویر کتاب لذت می برد. این داستان در سال ۲۰۰۵ از سوی داوران جایزه کلدکات ستایش شده است.
این داستان که به مسئله زبان و ارتباط می پردازد در کلاس های فلسفه برای کودکان استفاده می شود.
درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «نافل بانی»
مو ویلمز از نویسندگان و تصویرگران محبوب کودکان است. از کتابهایدیگر او که به فارسی ترجمه شده است میتوان به کتاب «به کبوتر اجازه نده اتوبوس براند» (راه یافته به فهرست افتخار مدال کلدکات)، «کبوتر باید حمام کند»، «چرا به جوجه اردک کلوچه دادند؟»، «نگذار کبوتر تا دیروفت بیدار بماند» و مجموعه فیلی و فیگی را نام برد که چند عنوان از کتابهای این مجموعه برنده جایزه مدال تيودور سیوس گیزل (جایزهای برای آثار با ارزش ادبی بالا برای نوآموزان) شده است.