اولیویه راوی کتاب «صورت زخمی»، پسر نوجوانی است که خانهشان از شهر به روستای لاگوپیل آمده است. لاگوپیل یک اسم زنانه است. به نظر میرسد لاگوپیل آبستن خاطرهای فراموش شده و رنجی پنهان شده است.
در اینجا جنایتی اتفاق افتاده و اولیویه سر نخ هایش را دنبال می کند. او از زندگی در این روستا راضی نیست. یک روز در مسیر بازگشت به خانه سگ بزرگ همسایه را می بیند. صدای واق واقهای سگ او را میترساند. بعد دختر کوچکی میبیند که در حال بازی کردن با سگ است. خانوادهاش به او میگویند که خانه همسایه متروک است و سگ یا دختر کوچولویی وجود ندارد.
اما این صدا و این دو او را رها نمیکنند. او از طریق روزنامههای قدیمی تاریخچه لاگوپیل و خانه متروک را پیگیری میکند. به دورهای میرسد که در آن بسیاری آدمها بیآنکه فکر کنند هموطنهای خود را به جرم یهودی بودن لو میدادند. خانه متروک همسایه متعلق به پزشکی یهودی بوده است.»
رمان صورت زخمی خوشساخت و خوشخوان است. رمان نوجوانی است جستجوگر که نمیتواند به راحتی از کنار وقایع اطرافش بگذرد.
در این جهان اتفاق ها و جنایت های زیادی اتفاق افتاده است. صورت زخمی به ما این نوید را می دهد که حقیقت کشف می شود و کشف کننده حقیقت یا همان سوژه حقیقت انسان دیگری می شود. اولیویه می گوید قبل و بعد از لاگوپیل برای او تفاوت داشته است. تفاوتی به اندازه یک زخم در صورت. شاید زخم روی صورت یک استعاره باشد. شما وقتی از رنج کسی باخبر می شوی گویی زخم میشوی و فقط جستجو برای کشف حقیقت و کم کردن رنج دیگران شاید شفا دهنده باشد.
کتاب میتواند زمینه گفتگو درباره مسائل اجتماعی و تاریخی را فراهم کند. گفتگو درباره مردمی که بدون فکر گرفتار ایدئولوژی میشوند و...
درباره نویسنده کتاب «صورت زخمی»
مورلوا در سال ۱۹۵۱ در فرانسه متولد شده است. معلم زبان آلمانی بوده و تئاتر خوانده و نمایشنامههای مهمی را از شکسپیر، برشت و لودویک تیک روی صحنه برده است.
او در ژانرهای مختلفی مینویسد. به غیر از ژانر شخصیتپردازی کارهایش کیفیت تئاتری دارند که درگفتگوی داستانهایش کاملا مشهود است. کیفیت صدای شخصیتهای او مخاطب را ترغیب به گوش دادن میکند. پیش از این دو کتاب «رودخانه واژگون» و «کودک دریا» از مورلوا ترجمه شده بود.
رودخانه واژگون در سال نود و پنج جایزه لاک پشت طلایی از فهرست لاک پشت پرنده گرفت.