خانم بَجِر هر یکشنبه به کوهِ نزدیک خانهاش میرود. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم میشناسد و به هر نیازمندی کمک میکند. او شخصیت اصلی کتاب «در راهِ کوه» است؛ کتابی که به جنبههای گوناگونی از زندگی میپردازد.
یکی، دقت به پدیدههای زیبای مسیر زندگی، که در اینجا مسیر زیبای کوه برگزیده شده؛ دیگری، معرفی درست این پدیدهها به کسی که در راه زندگی شما قرار گرفته و مشتاق یادگیری است، که در اینجا گربهی کوچکی وارد زندگی خانم بَجر میشود و از او چیزهای بسیار میآموزد. نکتهی آموزشی آن نیز انتقال تجربه و دانشِ راه زندگی است که دست به دست میشود. پس هرچه آن راه به درستی و زیبایی معرفی شود، یادگیرنده، آن آموزهها را به درستی و با زیبایی بیشتر به فرد دیگر منتقل میکند. بَجِر در راهِ کوه با صبوری و تعهد هرچه تمامتر به لئو که خودخواسته در مسیر راه کوه قرار گرفته، پدیدههای مسیر را معرفی میکند. در کنار آن، بجر با رفتارش دوستی و مهربانی و کمک به دیگری و... را نیز به لئو میآموزد. پس از این آموزههای درست، روزهایی که لئو به تنهایی راه کوه را میپیماید، راه دیگری از کوه را کشف میکند؛ همچنین دوستی برای خود پیدا میکند که میتواند هرچه را آموخته به او آموزش بدهد تا با یکدیگر از این دانش بهرهمند شوند.
در کتاب «در راهِ کوه» پانوشت هم وجود دارد. مثلاً معنی بَجِر نوشته شده است.
ماریان دوبوک دوست دارد تصویرگری کتابهایش را خود انجام دهد. بنابراین، همهی تصویرهای کتاب، با جزئیات مورد نظر نویسنده طراحی شده است. مثلاً بالا رفتن از جایی از کوه برای لئوی کوچک دشوار است و لئو میگوید: «خیلی بلند است» و پرندهای شبیه کرکس از درون یک بوتهی جنگلی سرش را بیرون میآورد و او را تشویق به رفتن میکند و میگوید: «تو میتوانی لئو». ما میتوانیم ببینیم که از نظر دوبوک، مشوق راه میتواند کرکسی باشد که از درون یک بوته به تصویر کشیده شده است. بله، مشوق راه زندگی، هرکسی میتواند باشد.