کتاب ترجمه شده برای کودک ۷ تا ۹ سال
در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با کتاب ترجمه شده برای کودک ۷ تا ۹ سال را مشاهده کنید.
«جینی، قورباغهی خوبی باش!» کتابی است دربارهی الگوی ارتباط بدون خشونت. جینی قورباغهی کوچکی است که برای اولین روز مدرسهاش خوشحال و هیجانزده است. اما همین یک جملهی مادرش: «جینی، قورباغهی خوبی باش!»، او را نگران و سردرگم میکند. او چطور باید قورباغهی خوبی باشد؟ موش کور فکر میکند منظور مادرش این بوده که در جنگل گم نشود، اما نظر جغد این است که مادر دلش میخواسته جینی به معلم و همکلاسیهایش سلام کند. شاید هم منظورش این بوده که جینی لباسهایش را کثیف نکند! اما در نهایت معلم جینی به او و سایر همکلاسیهایش کمک میکند تا با خوب گوش کردن، تلاش برای درک احساسات طرف مقابل و سپس گفتوگو و بیان درست احساس، نیاز و تقاضایشان منظور یکدیگر را بفهمند.
دوشنبه, ۲۹ خرداد
«اولین روز در مدرسهی حشرات»، کتابی دلگرمکننده و چشمنواز دربارهی روز اول مدرسه است؛ مدرسهای کوچک و مخفی زیر علفها که مخصوص حشرات است!
سه شنبه, ۱۶ خرداد
کتاب «هرجا میرم یک هیولا است!» با موضوع اصلی مقابله با ترس، کتابی سرگرمکننده و جذاب است که به مفاهیم دیگری از جمله مهارت حل مسئله، افزایش اعتمادبهنفس و شجاعت نیز اشاره میکند.
سه شنبه, ۹ خرداد
کتاب «اگر کوسهها از بین بروند…» با ترکیب جنبههای علمی و کودکانه در تصویرگری، توانسته است طرحی نو در بازار کتابهای علمی بیافریند. این کتاب که با تصویرگریهای خلاقانهاش جذابیتهای بصری زیادی ایجاد میکند، دربارهی اهمیت وجود کوسهها در زیستبوم صحبت میکند، و به کودکان تاکید میکند که انقراض این گونه از جانوران دریایی عواقب بسیار بدی برای کرهی زمین خواهد داشت.
چهارشنبه, ۳ خرداد
کتاب «کی با من جورتره؟» داستانی ساده اما پر مفهوم است و به شکلی نرم و زیبا، کودک را با انواع اشکال هندسی و تفاوتها و تشابههایشان آشنا میکند، و البته در خلال این تفاوتها به ما یادآوری میکند که همین تفاوتها در کنار یکدیگر معنا پیدا میکنند و میتوانند اشکال جدیدی بسازند.
دوشنبه, ۱ خرداد
«من و هیولای من» داستانی دربارهی حرف زدن از نگرانیهاست. اما چطور میشود دربارهی نگرانیها حرف زد؟ اصلاً چطور میشود نگرانیها را به موجودی ملموس تبدیل کرد تا در کلام بگنجد؟ نادیا حسین، نویسندهی کتاب، فکر اینجای ماجرا را کرده و با کمک ایلا بیلی، تصویرگر خوب کتابش، به نگرانی شکل و قیافه داده است. از دید پسرک داستان، «نگرانی» هیولایی بزرگ است که هرجا او میرود به دنبالش میآید. این هیولا همیشه بزرگ بوده؛ آنقدر بزرگ که قدِ پسرک فقط به شکم او میرسد! پسرک دوست دارد خوشحال باشد، برای همین دلش میخواهد مادر، پدر و حتی برادرش این هیولا را از او دور کنند؛ اما تا میخواهد دربارهی نگرانیهایش به آنها بگوید، هیولای بداخلاق توی کمد، پشت لباسهای روی بند یا زیر رختخوابها قایم میشود. واقعاً که موقعیت سخت و پیچیدهای است! به نظر شما چطور میشود از دست این هیولا خلاص شد؟
شنبه, ۵ شهریور
شخصیت اصلی در مجموعهی «نوئمی» دختر کوچک هفت سال و نُهماههای است که داستانهای زیادی برای تعریف کردن دارد. پدر و مادر او شاغل هستند و دخترک بیشتر اوقاتش را در خانهی پرستارش، خانم لومباگو، در طبقهی بالا میگذراند. اما ماجرا اینجاست که خانم لومباگو و همسرش رازهای زیادی برای پنهان کردن دارند؛ رازهایی که پس از مرگ امیل یا همان آقای لومباگو، یکی یکی بر نوئمی آشکار میشود.
یکشنبه, ۳۰ مرداد
«برو خوکی!» داستانی ساده و شیرین دربارهی خوکی است که زندگی روزانه و معمولیاش را دوست دارد. خوکی دلاش میخواهد صبح تا شب در گل غلت بزند و کار به کار کسی نداشته باشد. اما مرغها همیشه، دوروبر خوکی، در حال بگومگو هستند و خودشان را با یکدیگر مقایسه میکنند. آنها بر سر اینکه چهکسی اول تخم گذاشته و چهکسی آخر از همه این کار را کرده، با یکدیگر رقابت میکنند؛ حتی خروس هم دوست دارد اولین کسی باشد که هر روز از خواب بیدار میشود تا قوقولی قوقوکنان به همه بگوید که بهترین است!
سه شنبه, ۲۵ مرداد
کتاب تصویری مجموعهای بههمپیوسته و معنادار است. داستان، متن نوشتاری و تصویر در کنار یکدیگر روایت کتاب را پیش میبرند. «یپه در راه» از بهترین و زیباترین کتابهای تصویری کودک است. آسترهای کتاب، در ابتدا و انتها، تصویری از مسیر حرکت یپه را نشان میدهد. این مسیر که با نشانههای متنی همراه شده، هیجان خواندن کتاب را دوچندان میکند. در هنگام خواندن داستان، با بازگشت به آستر و دیدن آن، سفر پرچالش یپه را بهتر درک میکنیم.
سه شنبه, ۱۸ مرداد
من، مایکل، یک کارآگاهم؛ «کارآگاه زبل».
در ابتدای تمام جلدهای مجموعهی مصور «کارآگاه زبل» جملهای با همین مضمون آمده است. اما کار یک کارآگاه چیست؟ ذرهبین دست گرفتن، کلاه کارآگاهی سر گذاشتن یا حل کردن معما؟ احتمالاً شما هم مثل مایکل به گزینهی آخر رأی میدهید!
سه شنبه, ۱۱ مرداد
«حواسم به غریبهها هست» به کودکان یاد میدهد که چگونه موقعیتهای خطرناک را بشناسند و به چه کسانی اعتماد کرده یا از چه کسانی دوری کنند. این کتاب دربارهی خانواده و ارتباط سالم با دیگران است و به کودکان یاد میدهد که چگونه بدون ترس، اما با احتیاط با دیگران ارتباط بگیرند و از خطر بچهدزدها در امان باشند.
یکشنبه, ۲ مرداد
«گرگ کوچولوی دانا» داستان گرگی است که زیاد کتاب میخواند و برای هیچکس و هیچچیز، جز خواندن، وقت نمیگذارد. او تمام وقت خود را صرف خواندن کتابهای بزرگ و کشف ستارههای جدید میکند. در ابتدای داستان، گرگ کوچولوی دانا مغرور و گوشهگیر است و جانورانی را که در همسایگیاش زندگی میکنند نادیده میگیرد. چون خیلی میداند، همه به او میگویند گرگ کوچولوی دانا و به همین سبب دوستاناش با پرسشهای بسیار به سراغاش میآیند، اما گرگ داستان ما هنوز میخواهد بخواند. او وقت ندارد به دوستاناش پاسخ دهد.
سه شنبه, ۲۸ تیر
«بیا با هم» مجموعهکتابی دربارهی مهارتهای سادهی زندگی است که هر کودک باید با همراهی والدین یا مربی و آموزگار آنها را انجام دهد و تمرین کند. در این کتابها، کودک در کنار خانواده، آشپزی، باغبانی، بازیافت، تمیزکاری، ساختن چیزهای تازه، کاشتن سبزیجات و خرید کردن را میآموزد و از آموختن این مهارتها لذت میبرد. این کتابها، درسهایی ساده و کاربردی برای فرا گرفتن، تعامل اجتماعی، مسئولیتپذیری و گفتوگو و همکاری است. کودک با خواندن و دیدن این کتابها میآموزد که چگونه با دیگران بهتر و مؤثرتر ارتباط بگیرد و مهارتهای آموخته را بهخوبی در کنار یکدیگر انجام دهد. ماجرای هر کتاب به صورت شعر نوشته شده است.
یکشنبه, ۲۶ تیر
خانم بَجِر هر یکشنبه به کوهِ نزدیک خانهاش میرود. او تمام حیوانات و گیاهان مسیر خود را به اسم میشناسد و به هر نیازمندی کمک میکند. او شخصیت اصلی کتاب «در راهِ کوه» است؛ کتابی که به جنبههای گوناگونی از زندگی میپردازد.
سه شنبه, ۱۴ تیر
باکستِر عاشق کتاب است و آرزو دارد که خودش هم در یک کتاب باشد. ولی درون یک داستان بودن آنقدرها هم که به نظر میرسد آسان نیست... «کتابِ باکستِر»، دربارهی عاشق کتابی است به نام باکستِر. باکستِر در کنار حیوانات دیگر زندگی میکند. او همیشه به دهکدهی کتاب میرود و درحالیکه روی گاری کوچک دستیاش چندین کتاب روی هم چیده و درون کیف و روی دستانش پر از کتاب است، با خشنودی از آنجا بیرون میآید و به خانه میرود. بعد از زمین تا سقف اتاقش را پر از کتاب میکند و لابهلای آنها به مطالعه میپردازد. او عاشق کتابهایی دربارهی گرگهای ترسناک، شیرهای شجاع، خرسهای نازنازی و خرگوشهای کوچولوی بانمک است. با خواندن این کتابها، باکستِر دوست دارد بهجای شخصیت اصلی داستانها باشد. تا اینکه یک روز آگهیای روی دیوار میبیند که در آن نوشته است: «آیا شما هم آرزو دارید در یک کتاب باشید؟ پس همین امروز در آزمون انتخاب شخصیت کتاب شرکت کنید.»
یکشنبه, ۵ تیر
دو خرگوش در حال کندن تونلی در زیر یک جادهی پررفتوآمد هستند. آنها میخواهند به سلامت به سوی دیگر این جاده برسند. جایی که پوشیده از علفهای سبز و تازه است. یکی از آنها بر کندن این تونل پافشاری دارد و دیگری ترجیح میدهد از جاده عبور کنند. اما در جاده ماشینها با سرعت زیاد عبور میکنند.
شنبه, ۲۱ خرداد