«برو خوکی!» داستانی ساده و شیرین دربارهی خوکی است که زندگی روزانه و معمولیاش را دوست دارد. خوکی دلاش میخواهد صبح تا شب در گل غلت بزند و کار به کار کسی نداشته باشد. اما مرغها همیشه، دوروبر خوکی، در حال بگومگو هستند و خودشان را با یکدیگر مقایسه میکنند. آنها بر سر اینکه چهکسی اول تخم گذاشته و چهکسی آخر از همه این کار را کرده، با یکدیگر رقابت میکنند؛ حتی خروس هم دوست دارد اولین کسی باشد که هر روز از خواب بیدار میشود تا قوقولی قوقوکنان به همه بگوید که بهترین است!
خوکی در کارش بهترین است و اهل مسابقه دادن نیست. او نمیخواهد تواناییها و روزمرگیهایش را مانند جانوران دیگر به مسابقه بگذارد. اما بالاخره این سروصداها و رقابتها یک روز خوکی را کلافه میکند. در نهایت، او هم تصمیم میگیرد به دیگران نشان دهد که چهکسی اول و بهتر از همه است!
آیا خوکی اول و بهترین خواهد بود؟
«برو خوکی!» داستان روزمرهی رقابتها و مسابقه دادنهای هریک از ما با دیگری و حتی خودمان است. این رقابتها و مقایسهها در زندگی کودکان هم وجود دارد، با این تفاوت که عامل این مقایسه کودکان نیستند، بلکه بزرگسالانی هستند که کودکان را وادار میکنند در میدان مقایسه و رقابت با کودکان دیگر قرار گیرند و بهجای لذت بردن از زندگی و تمرکز بر تواناییهای خود، تمام فکرشان را بر بهتر شدن بگذارند؛ اما بهتر شدن چه معنایی دارد؟ «برو خوکی!» پاسخی به این پرسش است.
خوکی که کلافه شده است، به دنبال مرغها شروع به دویدن میکند. با آن شکم گنده، هیچکس فکرش را هم نمیکند که خوکی بتواند اینقدر فرز باشد. خروس فریاد میزند: «برو خوکی!» و خوکی مانند باد با تمام نیروی خود میدود. مرغها از سر راهاش میپرند و کنار میکشند و به زمین میافتند. خوکی میدود و میدود و کوهها و ساحلها را پشت سر میگذارد. اما ناگهان مسابقه را رها میکند و روی گل میخوابد و غلت میزند و میگوید: «من اینام!»
خوکی با آن پاهای کوتاهاش تمامی راه را برمیگردد تا به خانه برسد. آفتاب که درمیآید، خوکی به خانه میرسد و اینبار او اولین کسی است که هنگام طلوع بیدار است، نه خروس!
خوکی برندهی مسابقه است. همه به او میگویند بهترین است اما خوکی میداند که در چه چیزی بهترین است. در کاری که انجام دادن آن را خیلی خوب بلد است: غلت زدن در گل!
کتاب «برو خوکی!» داستانی دلپذیر و شیرین و البته هیجانانگیز است که به زیبایی مسئلهی رقابت و برتری را بازنمایی میکند. این کتاب زیبا با تصویرهای آبرنگی، فضای پرهیاهوی زندگی مرغها و خروسها و زندگی پر از گِلولای خوکها را بهخوبی نشان میدهد. تصویرهای آبرنگی توانسته کشمکشهای دویدن و بالا و پایین شدن شخصیتها در پسزمینهای سفید را بازنمایی کند.
این کتاب ساده و زیبا و هیجانانگیز را با کودکان و برای کودکان بخوانید و از آنها بپرسید که به نظر خودشان در چه چیزی خوب و بهترین هستند؟ تواناییها و مهارتهای فردیشان چیست؟ بگذارید به خوبیهای خودشان فکر کنند، آنها را تشویق کنید که چیزهای ساده و روزمرهی زندگی را دوست داشته باشند و خودشان را با دیگران مقایسه نکنند. همراه با کودکان، خودتان هم به این فکر کنید که در زندگی چقدر خود را در میدان رقابت قرار دادهاید، و از یاد بردهاید که طعم زندگی چیست؟ طعم شیرین زندگی را با خواندن این کتاب زیبا به کودکان بچشانید و دربارهی مسئلهی بسیار مهمِ مقایسه و تمرکز بر تواناییهای فردی گفتوگو کنید.