نیوتن، پسر نوجوانی که تازه به شهر اینجل فالز آمده، در اولین روز گرم و آفتابی شاهد آمدن هزاران هزار پروانه رنگین کمان زمردی به این شهر است. او و همکلاسی اش ونسا پروانه ها را تعقیب می کنند تا بفهمند چرا پروانه ها هر سال به انجل فالز می آیند.
ونسا که عاشق پروانه هاست و روی آن ها مطالعه می کند، آرزو و رویای پرواز در سر دارد. او مادرش را در کودکی در سانحه ای از دست داده و و پدرش را مقصر می داند و رابطه ی خوبی با پدرش ندارد.
آن دو در گشت وگذار های خود با درختی که محل اسکان پروانه هاست و میوه عجیبی دارد روبه رو می شوند. ونسا با خوردن میوه درخت به کرم و سپس به پروانه تبدیل می شود و توانایی پرواز پیدا می کند. آن دو موفق می شوند پس از ماجراهای زیاد به راز هایی پی ببرند که بزرگترها سعی در مخفی نگه داشتن آن دارند. فاش شدن این راز به بهتر شدن رابطه ی پدر و دختر می انجامد.
داستان رویای پروانه ای دارای چند ویژگی است که برای نوجوانان ارزشمند خواهد بود: اهمیت داشتن رویا و آرزو، وجود روابط صمیمانه بین اعضا یک خانواده به ویژه در خانواده های تک والد و بیان روحیه نوجوانان در آستانه بلوغ.
سالی یک بار شهر اینجل فالز میزبان پروانه های زمردی رنگین کمانی است. حضور یک هفته ای پروانه ها در شهر برای بزرگ ترها چندان اهمیتی ندارد، اما برای بچه ها، مثل یک رویا، زیبا و باشکوه است. نیوتن، با دیدن پروانه ی زمردی روی کتابش، به خواب می رود، خواب می بیند سقوط می کند، با ضربه ی سیبی بیدار می شود و ونسا بالای درخت است. او دوست قدیمی نیوتن است.
ونسا عاشق پرواز، بلندی و پروانه است. ماجراجویی های ونسا ونیوتن آن ها را به جنگل می کشاند، به باغ اسطوره ها؛ باغی با دیوارهایی بلند- همان باغ پروانه ها- که درخت پروانه ای به هم همان جاست.
خانواده ها فکر می کنند درخت مخرب است و تلاش می کنند آن را بسوزانند، اما بین بچه ها و بزرگ تر ها جدال نفس گیری اتفاق می افتد. مرد غریبه ی عجیب، پدر و مادر پروانه شناس و نسا، همه، به نوعی درگیر ماجرا می شوند و به رمان ابعاد پیچیده تر و هیجان انگیزتری می دهند. اما ونسا و نیوتن می خواهند به هر قیمتی شده درخت پروانه ها را حفظ کنند؛ حتی نیوتن خودش را به خطر می اندازد: بالای درخت می رود که میوه هایش را بچیند تا در جایی بکارند که درخت نابود نشود.
بچه ها باور دارند که اگر درخت پروانه ها از بین برود پروانه ها به اینجل فالز نمی آیند و اینجل فالز نابود می شود. آیا بچه ها موفق می شوند راز اینجل فالز را حفظ کنند؟
خیلی ها از پنجره ی رویا به دنیا نگاه می کنند و آن را رنگین کمانی می بینند. رویای پروانه ای برای آن ها که عاشق بلندی، پرواز و پروانه اند، برای نوجوانان ماجراجو و کنجکاوی که می خواهند هر طور شده از اتفاق های دور و بر خود سردرآورند، کتاب جذابی است. این کتاب نوجوان های عاشق طبیعت را با دنیای پروانه ها آشنا می کند.
بچه هایی که پیترپن را خوانده اند و مثل پیترپن می خواهند بال درآورند و پرواز کنند و به آسمان بروند، خواندن این کتاب را از دست ندهند. ونسا، وقتی پودر سبز را به خودش می مالد و بال در می آورد و پرواز می کند، فریاد می زند:" این بهترین حس دنیاست." برخی کتاب ها به بچه ها بال پرواز می دهند.