دخترك به همراه مادر و پدرش برای تفریح و گردش به ساحل می روند. پدر و مادر تمام وقت در صندلی های ساحلی خود نشسته اند، یا خرخر می كنند و یا مدام از دخترك شكایت می كنند و به او غُر می زنند. و این در حالی است كه دخترك شانسی می یابد تا سفری ماجراجویانه بر دریای خروشان داشته باشد.
به آب نزدیك نشودخترم، جمله ای است كه پدر و مادر بارها تكرار می كنند، اما دخترك از همان ابتدا سفر دریایی خود را آغاز كرده است. سفری كه با خطرات بسیاری همراه است و گنج های ارزشمندی در آن می توان یافت.
این كتاب یكی از نمونه های موفق كتاب های تصویری است چرا كه در آن متن بدون تصویر كاملا بی معنی می شود. طنزی دلنشین در متن و تصاویر وجود دارد و تضادهای میان دنیای بی رنگ و رو و سراسر حرف بزرگسالان با زندگی رنگین و بی كلام كودكان در آن به خوبی نمایان است. تضادی كه به زیبایی در صفحات كتاب به وسیله تصاویر شكل می گیرند. در صفحات سمت راست كتاب شاهد كنش های پدر و مادر، یكنواختی و كسل كنندگی دنیای بزرگسالی هستیم. و در صفحات سمت چپ می توانیم دنیای پر هیجان و متنوع سفرهای خیالی دخترك را شاهد باشیم. چیزی كه این كتاب را استثنائی می كند این است كه تنها صدا و گویش پدر و مادر در كتاب آمده است و اثری از احساسات دخترك و ماجراهایی كه پشت سر می گذارد در متن نیست. دخترك در این كتاب تنهاست و این تنهایی به ما نشان می دهد كه تا چه حد از دنیای كودكان دوریم و آن ها را با تخیلاتشان تنها گذاشته ایم. صفحاتی كه سفر خیالی دخترك در آن ها شكل می گیرند هیچ متن و توضیحی ندارند و این مسئله باعث می شود تا كودكان بتوانند اختیار داستان را در دست بگیرند و خود قصه ای برای این سفر بسازند و در لذت ها و خطرات با دختر تنهای كتاب همراه شوند.
داستان کتاب «به آب نزدیک نشو دخترم» در دو لایه ی کاملاً مجزا دو گروه کودکان و بزرگسالان را مخاطب قرار میدهد.
در لایه ی اول، کودک با دیدن تصاویر کتاب شاهد داستان دختربچهای است که همراه پدر و مادرش برای تفریح کنار دریا میرود. پدر و مادر روی صندلیهایشان در ساحل لم میدهند، روزنامه میخوانند و چای مینوشند و تنها توجهی که به دخترشان دارند محدود به جملات ساده ی امر و نهی است که کل نوشتههای کتاب را تشکیل میدهند.
در این زمان دختربچه با سگی کوچک بازی میکند، قایقسواری میکند، سوار کشتی دزدان دریایی میشود، با آن ها می جنگد، وارد جزیره ی گنج شده و صندوقچه ی جواهرات را به دست میآورد و زمانی که پدر و مادر به پایان چرت زدن خود در ساحل میرسند، دخترک از سفر ماجرایی خود فاتحانه بازمیگردد.
از دیدگاه مخاطب بزرگسال نیز این کتاب در لایهای دیگر با ما سخن میگوید: پدر و مادر بی هیچ هیجان و توجهی به دخترک و به محیط خیالانگیز دریا به تفریح کسلکننده ی خود مشغولند، در حالی که دخترک به تنهایی و تنها با قدرت خیال کودکانه ی خود لذتی ناب را تجربه میکند. این کتاب دعوتی است به درک بیشتر دنیای کودکانه که اغلب بزرگسالان آن را فراموش کردهاند.
از آنجایی که متن این کتاب محدود به جمله های ساده ی امر و نهی پدر و مادر است، بار اصلی داستان به عهده ی تصاویر است و کودکان ناشنوا نیز می توانند داستان کتاب را دریابند. تصاویر شمشیربازی دخترک و سفر ماجراییاش قابلیت بالایی برای قصهگویی دارند.