مجموعه نوشته مناسب خانواده
خانم هاترن، معلم هنر مدرسه، در بین دانش آموزان محبوبیتی ندارد. چون خیلی سختگیر است و اخلاقش مانند لباسهایش زشت است. بدتر از همه، او انتظار دارد که در کلاس هنر همه چیز مرتب و منظم سر جایش باشد و دانش آموزان مانند یک شانه تخم مرغ به ردیف و پشت سر هم بنشینند و آن طوری نقاشی کنند که او میخواهد. همه از دستورات خانم هاترن اطاعت میکنند. البته همه، بهجز بیدی. کتاب «بیدی» داستان این دختر و دنیای جادوییاش را روایت میکند.
دوشنبه, ۱۴ فروردین
ادبیات دیگر
«ادبیات دیگر» تعریفی است که ناشر یا نویسنده برای داستانکهای این کتاب انتخاب کرده است، زیرا نویسنده در این کتاب سعی کرده طور دیگری به قصهها و ضربالمثلهای قدیمی نگاه کند: قصههایی مثل بز زنگوله پا، مسابقهی خرگوش و لاکپشت، لکلک و روباه، تمساح و گنجشک و ضربالمثلهایی مثل «چاه کن همیشه ته چاه است» و...
چهارشنبه, ۲۵ اسفند
«جیبهای آنجلیکا اسپراکت» کتابی است در مورد خانمی به همین نام که کت بلند بنفش جالبی پر از جیب دارد و هر جیب وسیله خارق العادهای درونش دارد.
چهارشنبه, ۲۵ اسفند
ما هر روز خبرهای فراوانی در زمینه محیط زیست و آلودگی آن در رسانه ها، می خوانیم. هرچند تا کنون جنبش های گوناگونی برای حفاظت از محیط زیست در سراسر کره زمین به راه افتاده اند، گزارش ها نشان می دهند که اوضاع زندگی تمام موجودات زنده زمین، هر چه بیش تر رو به سختی می رود.
چهارشنبه, ۲۵ اسفند
آموس یک کوآلا ست... حیوانی که شاید کمتر قهرمان کتابی شده باشد! بیشتر پای موشها و خرگوشها و شیرها به کتابها باز میشود. همین حیوان متفاوت شاید اولین چیزی باشد که توجه مخاطب کتاب را به خود جلب کند؛ حیوانی رنگارنگ که در شهری سیاه و سفید گیر افتاده، شهری که انگار تمامش را دوده گرفته، حتی گلها و سبزهها هم سیاه سیاهاند. به همین دلیل، همه آموس را چپچپ نگاه میکنند؛ حیوانی قرمز و زرد و آبی میان این همه سیاهی که گویی در شهر خودش غریبه است!
دوشنبه, ۲۳ اسفند
جرمی هر شب خواب کفش هایی را می بیند که دوست دارد. همه ی همکلاسی های از این کفش ها دارند به جز او و آنتونیو. مادربزرگ معتقد است باید چیزی را بخرد که نیاز دارد، نه چیزی را که دوست دارد. سرانجام پسرک کفش مورد علاقه اش را با قیمت پایین تر در یک فروشگاه خیریه پیدا می کند و با آن که کفش ها برای او کوچک هستند آن ها را می خرد.
دوشنبه, ۲۳ اسفند
کتاب « نشانههای بهار » درباره نشانههایی صحبت میکند که با دیدن آنها میتوان به آمدن فصل بهار پی برد.
کتاب « نشانههای بهار » با دعوت کودکان به مشاهده نشانههای آمدن بهار در اطراف خود، به تقویت مهارت مشاهده در کودکان و افزایش دانش آنان کمک میکند.
دوشنبه, ۲۳ اسفند
«شایدی» بانام اصلی «جس» دختری ۱۵-۱۶ ساله است که بیماری پیسی دارد و تمام بدنش لکه لکه است او که از خانه فرارکرده، فرزند نامشروع مادری معتاد است که در گذشته در سیرک کار می کرده است. مادر که از پس مخارج شایدی و دیگر بچه هایش برنمی آید او را از خانه بیرون می کند و شایدی به خیابان های نیویورک پناه می آورد.
شنبه, ۲۱ اسفند
«آنه مری» دختر۱۰ ساله ای است که با پدر، مادر و خواهر کوچکترش «کرست» در جنگ جهانی دوم در کپنهاک دانمارک زندگی می کند. او دوستی دارد به نام «آلن» که یهودی است و پدرش معلم است. ۳ سال است که دانمارک در اشغال آلمانی هاست و برای آلن و خانواده اش که یهودی هستند، مزاحمت های آلمانی ها نمایان است. انه مری و خانواده اش پس از باخبر شدن از یورش احتمالی نازی ها برای دستگیری یهودیان، آلن را به خانه ی خودشان می آورند و در برابر نازی ها وانمود می کنند که آلن دختر خانواده است.
چهارشنبه, ۱۸ اسفند
ریکی پسر ۱۰-۱۲ ساله ای است که به نظر همکلاسی هایش کمی عجیب وغریب است. حتی مادرش هم این طور فکر می کند. او خیلی دوست دارد معروف باشد ولی در هیچ چیز مهارتی ندارد؛ نه در ریاضی، نه فوتبال، نه دوچرخه سواری نه خیلی کارهای دیگر که معمولا برای پسرها مثل آب خوردن است. ریکی فکر می کند تنها مهارتی که دارد پخمه بودن است. او حتی از ظاهر خود هم راضی نیست.
چهارشنبه, ۱۱ اسفند
تری و اندی با هم دوست هستند و در یک خانه ی درختی زندگی می کنند. در ابتدا خانه ی درختی آن ها ۱۳ طبقه داشت ولی هر از چندی ۱۳ طبقه به آن اضافه می کنند. آن ها در خانه درختی شان، اتاق ها و مسیرهای مختلفی دارند، یک مسیر گنده ی بولینگ، یک حوضچه پر از کوسه ی آدمخوار، شاخه های انگوری که می شود تاب خورد، یک آزمایشگاه مخفی زیرزمینی، یک نمایش عروسکی ۲۴ ساعته از داستان پانچ و جودی که هفت روز هفته اجرا می شود، یک اتاق مخصوص یادآوری چیزهایی که ممکن است فراموش کرده باشیم، یک آکادمی آموزش نینجاگری به حلزون ها و...، و یک اتاق تغییر قیافه ی ۵۰۰۰ چهره که لباس مبدل برای هر موقعیتی دارد.
چهارشنبه, ۱۱ اسفند
داستان شهر موش کورها از سالها پیش شروع شد. روزی موش کوری در یک چمنزار زیرِ زمین رفت. آن زیر مدتی طولانیای تنها نماند و با گذشت زمان زندگی زیرزمینی را تغییر داد...
کتاب «شهر موش کورها» به تاریخ صنعتی شدن و پیشرفت زندگی مدرن بر کرهی زمین و نیاز به برقراری تعادل بین توسعه و استفاده از منابع طبیعی با نقش آفرینی یک موش کور میپردازد.
دوشنبه, ۹ اسفند
اثر بازنویسی از قصه عامیانه کدوی قلقله زن است. خاله پیرزن به دیدن دخترش می رود که در سوی دیگر جنگل خانه دارد. سر راهش گرگ، پلنگ و شیر را می بیند. اما، با چرب زبانی از دست آن ها فرار می کند. یک هفته در خانه دخترش می ماند و هنگام برگشت به خانه داخل یک کدوی بزرگ پنهان می شود و پیرزن سالم به خانه اش می رسد.
چهارشنبه, ۴ اسفند
اثر مجموعه ای از پنج داستان کوتاه به نام های «پیشانی سفید» از شمال ایران، «ساز شکسته» از آذربایجان، «ناخدا جادو» از جنوب ایران، «تفنگ میرنوروز» از بلوچستان و «نشان بابایار» از استان فارس است که براساس باور مردم به وجود شخصیت بابایار و امدادهای غیبی شکل گرفته اند.
چهارشنبه, ۴ اسفند
شاید بسیاری از شما کتاب «شازده کوچولو» را خوانده باشید. در این صورت داستان کودکی و سرگذشت نویسنده آن، برایتان جذاب خواهد بود. کتاب «آنتوان و شازده کوچولو» بخشی از زندگی «آنتوان دوسنت اگزوپری» خلبان و نویسنده فرانسوی معاصر است.
شنبه, ۳۰ بهمن
«آنا» دختر ۱۲ ساله کلاس هشتمی است که در شب تولد برادرش «بن» در خانه حضور دارد و شاهد به دنیا آمدن و نگرانی پدر و مادر و پزشک اورژانس است. بن با معلولیت «هیدروسفالی» یعنی معلولیت شدید ذهنی و جسمی به دنیا میآید. معلولیتی که زیاد امید به زندگی برایش وجود ندارد. اما آنا عاشق بن میشود و از دوستان و نزدیکان خود دور میشود تا به بن رسیدگی کند و او را آموزش دهد.
چهارشنبه, ۲۷ بهمن
من میتوانم به کره زمین کمک کنم. میتوانم حیاط خانه را پاکیزه نگه دارم. میتوانم بازیافت کنم. میتوانم شیر آب را ببندم و... ما میتوانیم دست در دست هم دنیا را نجات دهیم.
دوشنبه, ۲۵ بهمن
«دانشنامه نوزاد و نوپا» با استفاده از تصاویر، نوزادان و نوپایان را با مفاهیم پایهای همچون احساسات، اعضای بدن، رنگها، جانوران و اعداد آشنا میکند.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن
بابی برنز، پسر نوجوانی است که پدرش مبتلا به بیماری افسردگی ناشی از جنگ است. او در دهکده ی ساحلی به نام کیلی در نیوکسل انگلستان که دارای زغال سنگ است، زندگی می کند. مردم در این شهر به کار جمع آوری ذغال سنگ از دریا مشغول هستند. روزی او همراه با مادرش با مردی ژولیده و بی خانمان به نام مک نالتی رو به رو می شود که آتش می خورد و کارهای عجیب و غریب می کند. او معرکه گیر است و شعبده بازی می کند و به نظر موجی می آید.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن
همیشه در داستانهای جنایی یا کارآگاهی، مردی باهوش مثل پوآرو یا زنی مسن مثل خانم مارپل، با استفاده از هوش و استعداد ذاتی و تجربهی خود، معما را حل و راز یک جنایت را برملا میکند. نانسی درو، هجدهساله با چشمهای آبی و موهای طلایی، بههیچوجه شبیه کارآگاهان حرفهای نیست. او دختر کارسن درو، وکیل دادگستری است و در ظاهر بسیار بازیگوش است، ولی همین دختر شاداب، با دقت و هوش بسیار، پروندههای بسیاری را برای پدرش حل میکند.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن