مجموعه نوشته مناسب خانواده
عشق در همهی سرزمینها از اصلیترین بنمایههای ادبیات است. عاشقانههای ایرانی همواره برای خوانندهی فارسیزبان پر از خاطرههای آشنا و به یادماندنی است. داستان یک عشق، چه به پایان خوش ختم شود و چه با دوری و رنج و مرگ همراه باشد، همیشه دلنشین، جذاب و رازآلود باقی خواهد ماند.
مجموعهی عاشقانههای ایرانی، که تاکنون پنج جلد آن منتشر شده، بازآفرینی داستانهای عاشقانهای است که در ادبیات کهن ما چه به صورت منثور و چه منظوم ریشه دارد.
چهارشنبه, ۲۰ بهمن
شنگال چیزی است بین قاشق و چنگال؛ نه قاشق است و نه چنگال. نه قاشق ها او را در جمع خود میپذیرند نه چنگالها. او روی میز غذا جایی ندارد و بسیار تنهاست.
دوشنبه, ۱۸ بهمن
خانواده دوترلو دارای ۷ پسر هستند. کوچکترین پسرشان، یان، جثه ریزی دارد و حرف نمی زند و همین امر سبب عصبانیت پدر و مادرش است. یان عاشق درس و مدرسه و کتاب است. هم خودش و هم معلم هایش فکر می کنند که باهوش است؛ اما پدر و مادرش به چنین چیزی اعتقاد ندارند. برادران یان هم او را پسری عاقل می دانند که بدون حرف زدن تنها با نگاهش بخوبی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند.
شنبه, ۱۶ بهمن
شب بود و حوصله گلناز و خرس قطبی سر رفته بود. مادر پای کامپیوتر به کارهایش میرسید و پدر پای تلویزیون بود. پدر از پای تلویزیون بلند میشود بدون آنکه آن را خاموش کند. خرس قطبی سراغ تلویزیون میرود و خاموشش میکند. گلناز میپرسد چرا؟ خرس قطبی پاسخ میدهد: «بهخاطر خرسهای قطبی!».
چهارشنبه, ۱۳ بهمن
خانهات کجاست؟ در برکه؟ نه! آنجا قورباغه زندگی میکند. در سوراخ؟ نه! آنجا خرگوشها پنهان میشوند. در لانه؟ نه! آنجا خانهی پرندههاست...
کتاب «خانهات کجاست؟» یک کتاب تصویری تعاملی است. کودک در هر دو صفحه، در صفحهی اول با پرسشی جدید روبرو میشود و در صفحهی دوم پاسخ آن را زیر تای کتاب پیدا میکند.
دوشنبه, ۱۱ بهمن
کواپهها برمیخیزند
زلزلهای بزرگ سواحل کارائیب را میلرزاند. بیشتر باراندازها زیر آب میروند و موجی عظیم تمام شهر را پر میکند. هیچکس نمیداند زمینلرزه اثر دیگری هم از خود بهجا میگذارد؛ انرژی سحرآمیزی آزاد میشود و بچههایی باقدرتی خاص به دنیا میآیند، به آنها کواپه میگویند.
شنبه, ۹ بهمن
«من برده هستم» داستان کلوتی است، دختری دوازده ساله که در قرن نوزده میلادی برده بوده و در مزارع پنبه کار می کرده است.چیزی که او را از دیگر بردگان متفاوت می کند توانایی ای است که پنهانی کسب کرده است.
شنبه, ۹ بهمن
«لونا برای تولدش میتوانست هر چیزی که دوست دارد از مادرش بخواهد؛ یک تاب بزرگ بالای قلهی کوه، بیست و یک همبازی که با آنها فوتبال بازی کند یا حتی یک داور که وقتی دارد با خودش شطرنج بازی میکند، جلوی تقلب کردنش را بگیرد. اما او آن سال چیزی دیده بود که با همهی اینها فرق داشت. لونا یک بچهی آدم دیده بود و دلش میخواست یکی از آنها داشته باشد.»
چهارشنبه, ۶ بهمن
می گویند کسی که روز یکشنبه به دنیا بیاید خوش شانس است. اما این موضوع در باره ی دخترک صدق نمی کند. پدر و مادرش را هرگز ندیده است و در یک پرورشگاه زندگی می کند. او حتی پدر و مادر عاریه ای هم ندارد.
دوشنبه, ۴ بهمن
دری، دختر کوچولوی ۶ ساله دارد. دوست خیالی ای او هیولایی است به نام مری. البته دری معتقد است که هیولاهای زیادی در خانه آن ها زندگی می کنند مثل هیولای ماشین لباسشوی، هیولای جاروبرقی، هیولای توالت یا راه پله، یا هیولای سس گوجه که وقتی فشارش می دهی صدایش در می آید. خواهر و برادر بزرگترش، ویولت و لوک، دوست ندارند با او بازی کنند، از خیالبافی های او کلافه اند و معتقدند که رفتارش مثل نی نی کوچولوهاست. سرانجام روزی ویولت و لوک برای اینکه او از کارهای بچه گانه اش دست بردارد به او می گویند خانمی به نام گابل گراکر وجود دارد که نی نی کوچولوها را می دزدد.
شنبه, ۲ بهمن
این مجموعه پنج جلدی از قصهها و افسانههای گریم با نام های «پسری که پدرخواندهاش مرگ بود و داستانهای دیگر»، «برادران سیاه شیطان و داستانهای دیگر»، «سه کوتوله در جنگل و داستانهای دیگر»، «زیبای خفته و داستانهای دیگر» و «شنل قرمزی و داستانهای دیگر» با هدف آشنایی نوجوانان با قصههای آلمانی و لذت بردن از ادبیات کهن و عامیانه ترجمه و منتشر شده است.
چهارشنبه, ۲۹ دی
آفتابپرست میتواند دمش را مانند صدف حلزون پیچ دهد، مانند ملخ بجهد، خود را سر و ته از بند رخت آویزان کند و خود را به شکل و رنگ هر چیزی در بیاورد، اما به نظر میرسد هیچکس، نه حلزون پیچ در پیچ، نه ملخ سبز و نه جوراب راه راه دلشان نمیخواهد با او دوست شوند.
دوشنبه, ۲۷ دی
کلیله و دمنه نخستین جلد از مجموعه کتاب های قصه های شیرین ایرانی است که به همت مژگان شیخی گردآوری شده است. مجموعه کتاب های قصه های شیرین ایرانی با هدف گردآوری و بازنویسی ادبیات کهن ایران برای کودکان و نوجوانان تهیه شده است.
شنبه, ۲۵ دی
چشمهای سار کوچولو ضعیف شده است و نمیتواند کتاب بخواند و باید از عینک استفاده کند. وقتی دوستانش او را با عینک میبینند به او میخندند و مسخرهاش میکنند. سار کوچولو غمگین میشود.
شنبه, ۲۵ دی
مثنوی معنوی سومین جلد از مجموعه کتاب های قصه های شیرین ایرانی است که به همت حسین فتاحی گردآوری شده است. مجموعه کتاب های قصه های شیرین ایرانی با هدف گردآوری و بازنویسی ادبیات کهن ایران برای کودکان و نوجوانان تهیه شده است.
چهارشنبه, ۲۲ دی
اگر کسی بگوید: «من از هیچ چیز نمی ترسم»، یا دارد شوخی میکند یا معنی درست و کامل احساس «ترس» را نمیداند.
«ترس» یکی از مهمترین احساساتی است که از لحظه تولد تا آخرین دم زندگی، با انسان همراه است. ترسیدن، به ما کمک میکند که در موقعیتهای خطرناک، رفتار یا واکنش مناسب انجام دهیم.
چهارشنبه, ۲۲ دی
در تازه ترین اثر داود کیانیان با طرح مباحثی روبرو می شویم که در معدود کتاب های نظری تئاتر کودک و نوجوان بدان پرداخته نشده است.
مباحث این کتاب از طرح کاربردها آغاز می شود. در ادامه تئاتر مشارکتی با صفت تئاتر آیینی نوین توصیف شده و خاستگاه،عناصر و تعریف آن آمده است. تجربه های کارگردانی، نمایشنامه نویسی در ادامه آمده اند و اجرای گام به گام و پیشنهادهایی برای آغاز نمایش با خردسالان، کودکان و نوجوانان مصداق های مشخصی برای مطالب پیش گفته ارایه می دهند.
دوشنبه, ۲۰ دی
با دستهایمان به جای زدن چه کارهایی میتوانیم بکنیم؟ با دستها میشود نمایش عروسکی بازی کرد، در لباس پوشیدن به برادر کوچکتر کمک کرد، به جانوران غذا داد، مسواک زد، در آغوش گرفت و دهها کار دیگر.
کتاب «دست برای زدن نیست» تلاش میکند کودکان را از اعمال خشونت با زدن دیگران دور کند و به آنها روشهایی برای کنترل خشمشان پیشنهاد دهد.
شنبه, ۱۸ دی
صبح یکی از روزهای تابستان « جالی پستچی » مانند برنامه همیشگیاش از خواب بیدار شد، صبحانه خورد و لباس پوشید تا سراغ دوچرخهاش برود و نامههای آن روز را به دست آسیابان، گربه پشمالو، دختر مو بلند و بقیه برساند. اما دوچرخهاش پنچر شده بود. پس پیاده راه افتاد. بین راه ناگهان جغجغه بچه غول از آسمان روی سرش افتاد و از حال رفت. وقتی به هوش آمد خرگوشی را دید که یکی از نامهها را برداشته و میدود.
شنبه, ۱۸ دی
اسکندر، پادشاده مقدونیه علاقه ی زیادی به کشورگشایی دارد. او پس از لشکرکشی های بسیار به سرزمین چین می رسد. کشور چین از لشکری بزرگ و قدرتمند برخوردار است و پادشاهی مهربان و دانا کشور را اداره می کند. اما فرمانروای کاردان چین به جای جنگ، با خرد و تدبیر اسکندر را راضی به صلح و دوستی می کند.
چهارشنبه, ۱۵ دی