معرفی کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال

در این صفحه کتاب های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال معرفی شده‌اند.

در سال‌های نخست دبستان که کودکان با خواندن و نوشتن آشنا شده‌اند، می‌توانند کتاب‌هایی با متن ساده و کوتاه را خودشان بخوانند. بنابراین بهتر است علاوه‌بر بلندخوانی برای کودکان، گاهی هم اجازه دهیم خود کودکان کتاب به دست بگیرند و از خواندن کتاب لذت ببرند. این کار به آن‌ها اعتمادبه‌نفس می‌دهد که مهارت‌های خود را به‌کار گیرند و در جهت تقویت این مهارت‌ها تلاش کنند.

کتاب‌هایی با موضوع مهارت‌های زندگی، ارزش‌های زندگی، محیط زیست و کتاب‌های تصویری برای این گروه سنی مناسب است. بهتر است کتاب‌هایی که به‌صورت غیرمستقیم به کودکان آموزش می‌دهند را در دسترس‌شان قرار دهیم.

زیر دسته بندی ها
هانا هیولای کوچک بامزه، پشمالو و سبز رنگ عاشق گشت و گذار در بیرون خانه، به ویژه ساحل دریا است. اما هانا و دوستانش دوست ندارند بعد از پایان تفریح‌شان در ساحل، زباله‌هایشان را جمع و آن‌جا را تمیز کنند. هانا ساحل را پر از زباله رها می‌کند و به غواصی می‌رود. در آن‌جا متوجه می‌شود بطری‌های خالی، کیسه‌های پلاستیکی و زباله‌های دیگر دریا را آلوده کرده‌اند. او به فکر می‌افتد دریا را نجات دهد. برای این کار ابتدا باید بفهمد آلودگی از کجا می آید و چه‌طور می‌تواند جلوی آن را بگیرد. پس دست به کار می‌شود.
چهارشنبه, ۳۱ شهریور
یک روز صبح جرج تصمیم می‌گیرد تا ظهر دنیا را نجات دهد. اما او چندان مطمئن نیست چگونه باید این کار را انجام دهد. پدربزرگ پیشنهادهایی می‌دهد و خواهرش، فلورا، آن‌ها را در اجرای پیشنهادها همراهی می‌کند. با این پیشنهادها نجات دنیا بیشتر از آن چیزی که جرج پیش‌بینی کرده بود هیجان‌انگیز از آب در می‌آید. کارهایی مانند بازمصرف ظرف ماست صبحانه، انداختن پوست موز در سطل کمپوست، خشک کردن لباس‌های شسته شده در آفتاب به جای استفاده از خشک کن برقی، جدا کردن وسایلی که دیگر استفاده نمی‌شوند و اهدا به خیریه، و تعمیر اسباب‌بازی شکسته و استفاده مجدد از آن. پیشنهادهای پدربزرگ، جرج را با چهار روش نجات کره زمین، بازکاهی، بازمصرف، بازیافت و بازسازی آشنا می‌کند. 
یکشنبه, ۲۸ شهریور
کودکان و میکروب‌ها جداناشدنی هستند! عطسه، سرفه، آبریزش بینی و کثیفی دست‌ها واقعیت‌هایی در زندگی روزانه کودکان هستند. به همین خاطر برای آموزش کودکان درباره‌ی میکروب‌ها و راه‌های تمیز و سلامت ماندن هیچ‌وقت زود نیست. در مهدکودک، در مدرسه، در خانه، و هر کجای دیگر، کودکان لازم است بیاموزند میکروب‌ها برای پخش کردن نیستند. کتاب «میکروب‌ها برای پخش کردن نیستند!» به کودکان می‌آموزد میکروب‌ها چه هستند، چه می‌کنند، چرا پخش نکردن آن‌ها مهم است و چه راه‌هایی برای کنترل و پخش نشدن آن‌ها وجود دارد. 
شنبه, ۲۷ شهریور
آقای «فوک‌فایر» پیرمرد تنهایی است که در یک کلبه‌ی چوبی قدیمی در خارج از شهر و در کنار جنگل زندگی می‌کند. او غرغرو و بداخلاق است و از کیک میوه‌ای و توله سگ‌ها بدش می‌آید. تنها چیزی که دوست دارد پرندگان هستند. او نقاشی کشیدن از پرندگان را هم دوست دارد. با فرا رسیدن فصل سرما پرندگان به سمت جنوب مهاجرت خواهند کرد. آقای فوک فایر برای تشویق پرندگان به ماندن در حیاط خانه‌اش برای آن‌ها غذا می‌گذارد. اما سنجاب‌ها غذای پرندگان را می‌خورند و آن‌قدر زبل و باهوش هستند که همه نقشه‌های آقای فوک‌فایر برای فراری دادنشان را خنثی کنند. در آخر با فرا رسیدن زمستان پرندگان می‌روند و آقای فوک‌فایر تنها و غمگین برجا می‌ماند. سنجاب‌ها تصمیم می‌گیرند به جبران غذاهایی که خورده‌اند آقای فوک‌فایر را خوشحال کنند.
شنبه, ۲۰ شهریور
هانا هیولای کوچک بامزه، پشمالو و سبز رنگ یک کابوس برای محیط‌ زیست است! او تمام چراغ‌ها را روشن می‌گذارد، با صدای بلند تلویزیون می‌بیند، وسایلی که نمی‌خواهد را به کسی نمی‌دهد، شیر آب را موقع مسواک زدن باز می‌گذارد، تا اینکه یک شب، در حالی‌که برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌اش را می‌بیند، برق می‌رود و همه جا خاموش می‌شود. هیولای سبز متوجه می‌شود دنیایی بزرگ در بیرون خانه‌اش وجود دارد و او می‌تواند تغییری در وضعیت محیط‌زیست به وجود آورد.
یکشنبه, ۱۴ شهریور
کتاب « میلیون ها گربه » داستان زوج پیری است که چون تنها هستند نمی‌توانند خوشحال باشند. پیرزن آرزوی داشتن یک بچه گربه می‌کند و پیرمرد به سوی تپه‌ای می‌رود که میلیون‌ها و میلیاردها گربه روی آن زندگی می‌کنند. پیرمرد می‌خواهد زیباترین بچه گربه را انتخاب کند، اما نمی‌تواند. همه آن‌ها زیبا هستند. پس به همراه میلیون‌ها گربه به خانه بر می‌گردد. اما وقتی به خانه می‌رسند به این نتیجه می‌رسند این همه گربه را نمی‌توانند سیر کنند. پس از گربه‌ها می‌خواهند خودشان انتخاب کنند کدامشان زیباترین است تا پیش آن‌ها بماند. گربه‌ها با هم دعوا می‌کنند. پیرمرد و پیرزن داخل خانه فرار می‌کنند. وقتی بیرون می‌آیند از گربه‌ها خبری نیست و تنها یک گربه باقی مانده که چون فکر می‌کرده معمولی است، گربه‌های دیگر با او کار نداشته‌اند. زوج پیر بچه گربه را به خانه می‌برند و به او غذا می‌دهند. آن‌ها معتقدند او زیباترین گربه است.
دوشنبه, ۸ شهریور
کتاب «سفر به خیر قطره کوچولو» داستان سفر یک قطره آب است. قطره کوچکی در ته ظرف گربه تنها است. او تصمیم می‌گیرد به کمک آفتاب خودش را به آسمان برساند؛ درست مثل بخار چای داغ. وقتی به آسمان می‌رسد هوا آنقدر سرد است که تبدیل به قطره آب می‌شود و سپس دانه برف و بعد می‌بارد و دریا و کوه‌ها و دشت را کشف می‌کند.
چهارشنبه, ۳ شهریور
شخصیت اصلی داستان، دختری است به نام لیزی. او مادرش را از دست داده است و از پدرش مراقبت می کند. لیزی از تصمیم پدرش برای شرکت در مسابقه ی انسان های پرنده حمایت می کند هرچند عمه دورین با این کار سخت مخالف است. پدر لیزی تلاش می کند با استفاده از بال هایی که ساخته است پرواز کند. بال هایی از جنس پر، نخ، مقوا و ... ایمان.
دوشنبه, ۱ شهریور
سایمن ماشین زرد، ماشین آبی و ماشین سبز را به فردیناند می‌دهد و فردیناند ماشین قرمز معرکه‌اش را به سایمن می‌دهد. فردیناند می‌گوید: «معامله معامله است. به هم زدنش جرزنی است.» سایمن تکرار می‌کند: «معامله معامله است. به هم زدنش جرزنی است» اما وقتی سایمن متوجه می شود که باز هم فردیناند به او کلک زده است، تصمیم می گیرد به او درسی بدهد.
شنبه, ۳۰ مرداد
این یک واقعیت پذیرفته شده است: زرافه‌ها هم می‌خوابند! اما این جانوران زیبای خال‌دار وقتی می‌خوابند با گردن بسیار دراز خود چه می‌کنند؟ آن را دور خود حلقه می‌کنند؟ سرش را بین دو تا شاخه می‌گذارد؟ یا خیلی ساده گردنش را تا می‌کند و سرش را روی پشت‌اش می‌گذارد؟ یا از چند پرنده می‌خواهد که کمک‌اش کنند؟ با کمی تلاش می‌توان روش‌های مختلفی را برای خوابیدن زرافه تصور کرد، اما در نهایت فقط یکی از آن‌هاست که با عقل جور در می‌آید.
چهارشنبه, ۲۷ مرداد
لوسی دختری است که وقتی به دنیا می آید مادرش را از دست می دهد و تا هفت سالگی نزد مادربزرگش زندگی می کند. او عاشق پرنده هاست و برای لوسی که در مزرعه زندگی کرده است اکنون زندگی در شهر، با پدر، برادر ناتنی اش و زنی که به تازگی با پدرش ازدواج کرده سخت است. لوسی از اولین روز تعطیلات تابستانی تصمیم می گیرد که دیگر تفریح نکند، او عصبانی است و می خواهد هم چون بزرگترها برای اعتراض به شرایطی که دوستش ندارد اعتصاب کند. لوسی دلتنگ است و روزها - در حالی که خود را در اتاقش زندانی کرده است ـ با خاطرات خوش گذشته زندگی می کند...
دوشنبه, ۲۵ مرداد
اگر یک روز همراه مادر به شهر بروید چه اتفاقاتی در انتظار شماست؟ اگر روزی دیگر همراه پدر به اردو بروید چه؟ کتاب «فقط من و مامان / فقط من و بابا» دو داستان در یک کتاب است. در داستان اول قهرمان داستان همراه مادر خود به شهر می‌رود. او قورباغه سبز، حیوان خانگی‌اش را نیز همراه خود آورده است. آن‌ها برای رفتن به شهر سوار قطار می‌شوند، به دیدن موزه جانوران می‌روند و تصمیم می‌گیرند ناهار خود را در یک رستوران بخورند. اما همه چیز به خوبی و خوشی پیش نمی‌رود و قهرمان داستان مرتب به دردسر می‌افتد. پس از پایان این داستان می‌توانید کتاب را بچرخانید و از انتها، داستان «فقط من و بابا» را بخوانید. آن‌ها در این داستان به اردو (کمپینگ) می‌روند. داستان، تلاش‌ها و اشتباه های کودک قهرمان داستان و همراهی‌ پدرش را روایت می‌کند.
دوشنبه, ۲۵ مرداد
حفظ کره‌ی زمین و گیاهان و جانورانی که روی آن زندگی می‌کنند وظیفه تک تک ماست، چه کودک باشیم و چه بزرگسال. کودکان برای حفاظت از کره‌ی زمین چه می‌توانند بکنند؟ کتاب «من دنیا را دوست دارم» راهکارهایی ساده پیش پای کودکان می‌گذارد تا دست به کار شوند و جهان را مکانی پاکیزه‌تر، سبزتر و شادتر سازند. کارهایی مانند ریختن زباله‌ها در سطل، عشق ورزیدن به جانوران و طبیعت، بستن شیر آب هنگام مسواک زدن، ساخت کارهای دستی هنری با مواد دورریختی و بسیاری فعالیت‌های دیگر.
شنبه, ۲۳ مرداد
«من، من هستم» داستانی تصویری است درباره عاقبت خودخواهی انسان‌ها و تاثیر واژه‌هایی که به کار می‌بریم.
شنبه, ۱۶ مرداد
تریکسی، دختر کوچولویی که هنوز نمی تواند صحبت کند، همراه پدر به لباسشویی عمومی می رود تا لباس های چرک را بشویند. تریکسی خرگوش پارچه ای اش، نافل بانی را هم همراه خودش می برد. آن ها تا انتهای خیابان می روند، از میان پارک می گذرند و پس از مدرسه به لباس شویی می رسند. تریکسی به پدرش کمک می کند تا لباس های چرک را داخل ماشین لباس شویی بریزد. 
دوشنبه, ۱۱ مرداد
آبی کوچولو و زود کوچولو با من دوست هستند. روزی آبی کوچولو  در غیاب پدر ومادرش به دیدن زرد کوچولو می رود. اما زرد کوچولو در خانه نیست. آبی کوچولو همه جا را به دنبال او می گردد. آن ها با دیدن یکدیگر، از خوشحالی همدیگر را در آغوش می گیرند و هر دو به یک زنگ در می آیند، سبز. حالا پدر و مادر آن ها را نمی شناسند!
چهارشنبه, ۶ مرداد
مجموعه بازی با علم شامل چهار جلد است با موضوع آب، باد، نیروی جاذبه و آینه که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نخستین بار در سال ۱۳۸۹ منتشر کرده است. این مجموعه چند جایزه ی بین المللی دریافت کرده و در ایران نیز برگزیده کانون پرورش فکری و کتاب سال ( قم) شده است. کتاب « به زمین می خورم » به یکی دیگر از موضوع‌های علمی یعنی نیروی جاذبه می‌پردازد. به منظور درک مخاطب از این موضوع علمی، آزمایش‌های ساده‌ای در کتاب ارائه شده است تا ضمن بازی و سرگرمی کودک با چیزهایی ساده و قابل دسترس، مفهومی علمی و جالب و پرکاربرد را درک کند.
شنبه, ۲ مرداد
هنری عاشق کتاب است،؛ اما نه آن جور که من و تو دوست داریم. او دوست داشت به جای خواندن، آن‌ها را «ببلعد»! بله او به جای خواندن، آن‌ها را می‌خورد.  هنری هر چقدر بیشتر کتاب می‌خورد باسوادتر می‌شود. اما زیاده روی در این کار سرانجام هنری را به دردسر می‌اندازد. او دیگر نمی‌تواند کتاب‌ها را هضم کند و چیزهایی که یاد گرفته است با هم قاطی می‌شوند.
یکشنبه, ۱۳ تیر
اسم وب سایت مورد علاقه ی دیجی اردک «مزرعه ی خانوادگی» است. او می تواند در آن بازی کند و با دوستانش گپ بزند. حیوانات زیادی از جمله دوستان مدرسه ی دیجی اردک دوست دارند در این وب سایت بازی کنند. آن جا به همه خیلی خوش می گذرد! شب قبل از جشن تولد راکون، عکسی از راکون که به شکل مسخره ای درست شده است به دست دیجی اردک می رسد، دیجی اردک که به نظرش عکس راکون بامزه است، تصمیم می گیرد عکس را برای دوستانش بفرستد ولی جغد دانا دخالت می‌کند و به او کمک می‌کند تا به عواقب کار خود فکر کند.
یکشنبه, ۳۰ خرداد
  شاید همه ی ما گاهی اوقات از گفتن واقعیت می ترسیم یا بخشی از واقعیت را پنهان می کنیم. اما اگر بدانیم که در پایان همه دروغ هایی که می گوییم، هرچند که کسی متوجه آن نشود، حال ما به نوعی «بــد» می شود، شاید دیگر دروغ نگوییم. کتاب «راستشو بگو!!» داستان کرایتر کوچولو را روایت می کند که گاهی اوقات دروغ می گوید یا گاهی همه واقعیت را نمی گوید.
چهارشنبه, ۱۹ خرداد