«بهرهمند کردن کودک از عشق به شعر، به این میماند که چشمهای یا جویباری درونی و همیشگی از شادابی و تازگی در درونش روان کنیم. آن هم نه شادابی تنها چرا که دوست داشتن و درک شعر، گونهای دریافت و حس ششم برای فرد به ارمغان میآورد که در روبه رو شدن با زندگی و جهان پیرامون از او انسانی چالاک میسازد. چالاک به مفهوم بسیار بسیار زنده!«
-رومر گودن ۱۹۹۸
کتاب های غیر داستان یا اطلاعاتی و مستند برای کودکان و نوجوانان انواع موضوع های : علمی، دینی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، صلح، محیط زیست، مشارکت و گفت و گو، مناسبات اجتماعی، بهداشت، آداب و رسوم، فرهنگ و تمدن، گردشگری، سفرنامه، تعلیم و تربیت، زندگینامه، هنر و سرگرمی و بازی و .... را دربر می گیرند.
كتاب ۱۶ داستان كوتاه واقعی و مصور، با موضوعهای دوستی، سینما، سفر، بازی، تنهایی و نیازهای بنیادین دوران كودكی دارد. داستانهای نیكولا، هركدام به نوعی برای او سفر به شمار میآیند. او دوست دارد از دستگاه تایپ اداره پدرش استفاده كند.
مطالب کتاب درباره علایق کودکان و خلاقیت و تفکر آنها برای حل مشکلات خود است. ساختار کتاب داستانواره و آموزش آن نیمه مستقیم است. اطلاعات و زبان بیان اثر با درک و دانش گروه سنی مخاطب همخوانی دارد.
نورا پسری ایلیاتی است که پدرش در دوره کودکی او به دست مردی از ایل همسایه کشته میشود. نورا به رسم قبیله باید پسر آن مرد را بکشد تا نشان دلیری را بهدست آورد اما مادر نورا اورا به بخشیدن و گذشت تشویق میکند.
این کتاب دربردارندۀ آگاهی هایی درباره نوعی کاکتوس به نام ساگارو است که وزنی چندتنی و عمری نزدیک به ۲۰۰ سال دارد و در صحرایی در امریکا می روید. چگونگی رشد و همزیستی این کاکتوس با برخی جانوران و استفاده ی سرخپوستان از میوه آن، با زبان و بیانی علمی و گاه ادبی توضیح داده شده است و به میوه دادن و سرانجام نابود شدن این گیاه میپردازد.
كتاب شامل ۸ داستان از زبان جانوران است. دكتر دولیتل، شخصیت اصلی، زبان جانوران را میفهمد. به خاطراتشان گوش میدهد و در ماجراهایشان نقش دارد. موضوع بنیادین این ۸ داستان فانتزی كوتاه و جانوری، عشق انسان به جانوران و نگهداری از آنهاست. دكتر دولیتل، شخصت اصلی، دوستدار جانوران و شخصیتهای فرعی سگ، چلچله و سگ دریاییاند. ماجراها در كشور انگلستان در زمان حال رخ میدهند. زبان كتاب روایتی و طنزآمیز است.
هالینکا دختری نوجوان، تنها و نیازمند به محبت است که به علت رفتار نامهربان مادر در یک پرورشگاه در آلمان زندگی می کند. داستان از زبان او روایت می شود. او اصالتا لهستانی است، اما همواره اصرار دارد که لهستان، زبان لهستانی، مادر و خاطرات او را فراموش کند.
خانه و خانواده مفهومی زیستی و در همین حال جامعه شناختی نیز است. این مفهوم یا پدیده در دوره ای از تاریخ زندگی انسان پدیدار شده است و در گذر سده ها و هزاره ها دگرگونی ها و تحولات عمده ای را از سرگذرانده است.
مجموعه ی کیتی دختر آتیش پاره از مجموعه کتاب هایی است که میان کودکان طرفداران زیادی دارد. مجموعه داستان های کیتی دختر آتیش پاره را بل مونی نویسنده ی انگلیسی کودکان با الهام از دخترش نوشته است.
پتسون پیر جانوران را خیلی دوست دارد. وقتی میفهمد روباهی به دهكده آمده است، برای مراقبت از مرغهایش تصمیم میگیرد به جای شكار روباه، اورا بترساند. پتسون و گربهاش نقشهای میكشند كه به روباه و همسایهها درس عبرتی بدهند.
چگونگی حل اختلاف از راههای متفاوتی همچون جنگ، گفتوگو و سازش و سرانجام رسیدن به صلح. موضوع این كتاب، سازگاری و احترام به حقوق دیگران است. نویسنده با ساختاری داستانی و زبانی ساده، به شكل غیرمستقیم، اهمیت و ضرورت احترام به حقوق دیگران را به مخاطب میشناساند.
یک شب پسری در خانه باب و جون؛ پیرمرد و پیرزنی کهنسال (کفاش و رختشوی)، را میزند و پناه میخواهد و در معرفی خود میگوید: "من موش بودم." باب و جون اسم او را راجر میگذارند و در صدد پیداکردن خانوادهاش برمیآیند اما هیچ سرنخی پیدا نمیکنند.
جك و آنی به خانه درختی میروند. مورگن لفی كه همیشه آنها را به مأموریت میفرستد، این بار از آنها میخواهد كتابی از دوره روم باستان و شهر پمپی را پیش از مدفون شدن شهر زیر خاكستر آتشفشان بیاورند.
کتاب مجموعهای است با شش داستان از شاهنامه فردوسی به نامهای"سیمرغ"، "ضحاک ماردوش"، "رستم و سهراب" "افسانه آب حیات"، "اسفندیار روئینتن" و "خون سیاوش".
حمزه پهلوان، پهلوانی مشهور است كه همه پهلوانان آرزو دارند با او كشتی بگیرند و او را به زمین بزنند تا اعتباری بهدست آورند. روزی از روزها بهراه میافتد تا برود دنیا را سیروسیاحت كن. در راه سفر دو مرد مدعی پهلوانی میبیند، آنها را به زمین میزند و بعد با كمال جوانمردی به شاگردی و همسفری میپذیرد. بعد به جنگل میرسد، با سلطان جنگل مبارزه میكند.
کتاب عصر دایناسورها از مجموعه داستانهای تخیلی ـ علمی خانه درختی سحرآمیزست.
پیرزنی بود که از مال دنیا یک کلبه گلی و یک بز داشت. او با فروش شیر بزش زندگی میکرد. اما مدتی بود که روباهی شیر پیرزن را میخورد و فرار میکرد. یک روز پیرزن روی دیگ سرپوش گذاشت. سرپوش داغ بود.
یکی داشت و یکی نداشت. یکی میکاشت و یکی برمیداشت. پادشاهی به شکار خیلی علاقه داشت. روزی که با عدهای از درباریان میرود به شکار به دنبال آهویی میرود و از همه دور میافتد و وقتی به خودش میآید، میبیند هوا دارد تاریک میشود. شب را در جنگل سر میکند.
روزی بود، روزی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. نوازندهای بود که از دار دنیا یک سرنا و یک دهل و یک آسیادستی داشت. وقتی مُرد برای سه پسرش به غیر از اینها هیچی باقی نگذاشت. بعد از چند وقت پسران نشستند و ارث پدر را بین خودشان تقسیم کردند: آسیادستی رسید به پسر کوچک، سرنا سهم وسطی شد و دهل رسید به پسر بزرگتر و ...