دسته بندی کتابداران
«گوزن شاخدار فایدهاش چیه؟» داستانی درباره دوستی است. جک با گوزنی دوست میشود؛ اما مادر او گوزن را بیفایده میداند چرا که نظم زندگی را به هم میزند. در پایان مادر درمییابد دوستداشتنی بودن چهقدر فایده دارد.
چهارشنبه, ۲۵ فروردین
کتاب «پسری که آبرویش رفت» داستان«دیوید» است. نوجوانی که به نظر بعضی از همکلاسیهایش ترسو و بی دل و جرئت است. یک روز دیوید بر خلاف میل و برای اثبات خودش، در دزدیدن عصای یک پیرزن مشارکت میکند. پس از آن اتفاق او تصور میکند که نفرین شده است. هر اتفاقی که میافتد به نفرین نسبت میدهد اما چگونه میتواند به خودش و دیگران ثابت کند نفرینی در کار نیست و اعتماد به نفس از دست رفته را باز یابد؟
چهارشنبه, ۲۹ مرداد
کتاب «روز استخر» داستان گروهی از جانوران است که از شیرجه زدن در استخر میترسند. خرگوش کوچولو که تا حالا شیرجه نزده از آنها می پرسد که چه چیز شیرجه زدن اینقدر وحشتناک است و هر کدام از جانوران از دید خود به او توضیح میدهد. در نهایت، وقتی خرگوش تصمیم میگیرد به مربی بگوید هیچوقت شیرجه نخواهد زد، مربی میآید و به آنها میگوید که ترس درواقع از قوهی تخیل آنها میآید و شیرجه زدن اصلاً ترسناک نیست.
یکشنبه, ۲۶ مرداد
کتاب «سیاسیا در شهر مارمولکها» داستان زندگی سیاوش پسربچهای دهساله است که از فقر، خشونت پدر و نبود مادر رنج میبرد و با خراب کردن پنالتی در یک مسابقهی مهم فکر میکند ناکافی و به درد نخور است. در یک اتفاق عجیب او به شهر مارمولکها میرود و متوجه میشود که باید در یک مسابقهی فوتبال سرنوشتساز شرکت کند.
چهارشنبه, ۲۲ مرداد
کتاب فرشته پدربزرگ نوشته یوتا باوئر، برنده برجستهترین جایزه ادبیات کودکان است و داستانی است درباره پدربزرگی که نوه خود را برای مرگ خود آماده میکند، داستانی لطیف با طنزی ظریف درباره مرگ. در داستان زندگی پدربزرگ و همراه آن تاریخ کشور آلمان نیز مرور میشود.
سه شنبه, ۲۱ مرداد
کتاب «35 کیلو امیدواری» داستان گرگوری است. او از مدرسه متنفر است و مدرسه برایش شکنجهای واقعی است. در مقابل گرگوری عاشق ساختن است و دوست دارد بیشترین زمان خود را در کارگاه پدربزرگش سپری کند. پدربزگش تنها فردی است که را میفهمد و به گرگوری کمک میکند شرایط زندگیاش را تغییر دهد.
چهارشنبه, ۱۵ مرداد
کتاب «موش مترو» داستان موشی است که به همراه صدها موش دیگر در مترو زندگی میکند، اما فرق بزرگی با موشهای دیگر دارد. او دلش میخواهد سرزمین پایان تونل را کشف کند، و همین آرزو ماجراهای هیجانانگیزی را برایش به ارمغان میآورد.
یکشنبه, ۱۲ مرداد
در کتاب «قورباغه قورباغه است» او نمی تواند به خوبی خانم سگه کیک بپزد و آن را می سوزاند یا با مهارت خانم خرگوشه کتاب بخواند، چون اصلاً خواندن نمی داند. او ناامید به این باورمی رسد که هیچ کاری ازدست او ساخته نیست و یک قورباغه سبز احمق است. خرگوش به او دلداری می دهد که هر کس باید خودش باشد و او هم خیلی از کارها را بلد نیست. قورباغه این بار بیشترفکرمی کند و زمانی که خود را در رودخانه می بیند از اینکه قورباغه است نه چیز دیگرخوشحال است. او متوجه می شود که می تواند کاری شبیه پرواز انجام دهد یعنی بجهد که فقط قورباغه ها قادر به انجام آن هستند.
کودکان نخست اعتماد به نفس فوق العاده ای دارند ولی با دیدن برخی از ضعف های خود در برابر دیگران خود را می بازند. این داستان روحیه خود باوری را در آنان تقویت می کند و می گوید خودت باش و سعی کن توانایی های خودت را پیدا کنی.
چهارشنبه, ۸ مرداد
«یک چیز دیگر» داستانی درباره ی پذیرش، مدارا و سازگاری با کسانی است که با ما متفاوت هستند. افرادی که چهره، رنگ پوست، زبان و افکار و عقاید متفاوتی دارند. کسانی که توانایی هایی هایشان با ما فرق دارد. این کتاب به کودکان کمک می کند که بفهمند انسان ها با یکدیگر فرق دارند و به آن ها مدارا کردن با دیگران را یاد می دهد.
چهارشنبه, ۸ مرداد
کتاب «زیبا صدایم کن» داستان زیبا دختر پانزده سالهای است که در موسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. پدر زیبا به او میگوید که میخواهد روز تولد او کنارش باشد تا با هم جشن بگیرند. زیبا که گمان میکند حال پدرش بهتر است او را از آسایشگاه فراری میدهد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند.
چهارشنبه, ۸ مرداد
در «مجموعه کتابهای کار کومن» پیش از کودک، خود ما، در مقام والد یا مربی میآموزیم که چگونه قدم به قدم با کودک پیش برویم و بهجای آموزش یکسویه از شیوهی بازی و سرگرمی برای آموختن مهارتهای گوناگون به کودک خود بهره ببریم. در این مجموعه، حتی با ترسیم شکل به ما کمک شده که روش صحیح به دست گرفتن مداد را به کودک خود یاد دهیم. علاوه بر فعالیتهای ذکرشده در کتاب، موارد زیر نیز پیشنهاد میشود:
یکشنبه, ۵ مرداد
تیستو پسر کوچکی و خوشبختی است که در یک خانهی زیبا با پدر و مادری بینقص زندگی میکند. در هشت سالگی تیستو را به مدرسه میفرستند تا بعدها ادارهی کارخانه توپسازی پدرش را برعهده بگیرد. اما تیستو مدت زیادی در مدرسه دوام نمیآورد. پدرش تصمیم میگیرد تیستو را در روند طبیعی زندگی آموزش دهد. برای اینکار او را نزد استادهای مختلف میفرستند. یکی از این استادها باغبان خانهی تیستو است. او متوجه میشود تیستو انگشتان جادویی دارد و هر چیزی را لمس کند، گل و گیاهی از آن سبز میشود. تیستو با استفاده از ویژگی منحصربهفرد انگشتانش تغییرات زیادی در محیط اطرافش به وجود میآورد.
چهارشنبه, ۲۵ تیر
کتاب «خروسجنگی» داستان «جان کوکان» است که از کودکی خروسجنگی صدایش میزدند. او به این نام مستعار میبالد و خوشحال است که از خردسالی، هر چیزی را از سر راهش برداشته است. تا اینکه «پن وب» پسری که همسایهی اوست و تفاوتهای زیادی در شیوه زندگی، بازیهای مورد علاقه، روابط با والدین، غذا و ... با او دارد، زندگیاش را به چالش میکشد.
چهارشنبه, ۲۵ تیر
کتاب وحشی داستان بلو، پسر نوجوانی است که به تازگی پدرش را از دست داده است. او همچنین از آزارها و قلدری پسری به نام هاپر در عذاب است. مشاور مدرسه که دیدارهایی پیدرپی با بلو دارد، از میخواهد افکار، احساسها و دردهای خود را بنویسد. اما این کار برای بلو جالب نیست و به نظرش بعضی از احساسها، مانند غم از دست دادن پدر، را نمیتوان نوشت. او یک روز نوشتههایش را پاره میکند و دست به کار نوشتن داستانی پر از اشتباههای املایی میشود. داستانی به نام «وحشی».
چهارشنبه, ۱۸ تیر
نیکولا اسمی، نویسنده و تصویرگر کتاب تصویری «قیافههای بامزه»، با داستان خود، به کودکان خردسال فرصت میدهد با حالتهای گوناگون یک چهره از چهرهی شاد تا غمگین، متعجب و عصبانی آشنا شوند. این کتاب داستانی بسیار ساده از پسرکوچولویی است که با سگش مشغول بازی فوتبال است. ناگهان خرس بزرگی توپ او را میرباید و تا زمانیکه خرس با تولههایش بازگردد و توپ را به پسر دهد، پسرک داستان احساسات گوناگونی را تجربه میکند. احساساتی که در چهرهی پسر نمایان شده است و کودک مخاطب به روشنی میتواند آنها را درک کند. احساسات گوناگونی از ترس، تعجب، عصبانیت، بدجنسی، نگرانی و شادی. در پایان کتاب، تصویرگر با گذاشتن یک ورق کاغذ آلومینیومی، که کار آینه را میکند، مخاطبان را تشویق میکند حالات چهرهی پسرک را تقلید کرده، چهرهی خود را در این آینه ببینند و خود نیز حالتهای گوناگون چهرهی خود را در بیان احساسات مختلف در آینه تجربه کنند. کودکان خردسال از دیدن چهرهی خود در آینه به وجد میآیند.
یکشنبه, ۱۵ تیر
جودی در «دور دنیا در هشت روز و نصفی» با چالشی تازه روبرو میشود، چالشی برای حفظ دوستیها و انجام یک فعالیت گروهی.
جمعه, ۱۳ تیر
کتاب شگفتی داستان اگوست پسر ده سالهای است که با یک ناهنجاری ژنتیکی و چهرهی غیرعادی متولد است. چهرهی نامتعارف و عملهای جراحی پیدرپی سبب شدهاند آگوست تا کلاس پنجم در خانه درس بخواند. سرانجام پدر و مادر او تصمیم میگیرند او را به مدرسهای خصوصی بفرستند. ورود او به مدرسه هیجانانگیز و در عین حال ترسناک است. او با ماجراها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند.
چهارشنبه, ۱۱ تیر
در کتاب «تابستان قوها»، سارا دختر نوجوانی است که با برادر، خواهر و عمهاش زندگی میکند. او تابستان چهاردهسالگیاش را پشت سر میگذراند و از خودش، خانوادهاش و همه چیز و همه کس ناراضی است. یک شب برادر سارا، چارلی، که دچار معلولیت ذهنی است، برای تماشای قوها از خانه بیرون میرود و گم میشود. سارا در جستوجوی او، افکار و احساسهای تازهای تجربه میکند که نگاه او را به زندگی تغییر میدهند.
شنبه, ۳۱ خرداد
کتاب «ماهی بالای درخت» به زندگی نوجوانی میپردازد که منزوی، غمگین و ناامید است. حضور یک معلم دلسوز زندگی او را دگرگون میکند و اینگونه آیندهای روشن برای او رقم زده میشود. در زیر چند فعالیت پیشنهادی برای این کتاب را میخوانید:
چهارشنبه, ۲۱ خرداد
فلورا ده سال دارد. پدر و مادرش طلاق گرفته اند و او با مادرش زندگی می کند. مادر فلورا عاشق نوشتن داستان های عاشقانه است در حالی که فلورا کمیک استریپ های فانتزی را ترجیح می دهد. فلورا تنهاست و از نظر مادرش، دختری عجیب و غریب که نمی تواند با اطرافیانش ارتباط برقرار کند.
داستان از آن جایی آغاز می شود که فلورا از پنجره اتاقش شاهد مکیده شدن سنجابی در جاروبرقی همسایه شان می شود. فلورا سنجاب را نجات می دهد، سنجابی که حالا دیگر یک سنجاب معمولی نیست و می تواند شعر بگوید. مادر فلورا با نگه داری سنجاب در خانه مخالف است و از این به بعد است که ماجراهای داستان شکلی دیگر می گیرند.
چهارشنبه, ۱۷ شهریور