فهرست کتاب های ترجمه شده برای نوجوانان ۱۳ سال به بالا

<p>در این صفحه کتاب‌های&nbsp;فهرست کتاب‌ های ترجمه‌ شده برای نوجوانان ۱۳ سال به بالا آورده شده است.</p>

<p dir="RTL">در سال‌های راهنمایی و دبیرستان نوجوانان استقلال فکری بیشتری نسبت به قبل دارند. آن‌ها با گروه‌های هم‌سن خود ارتباط خوبی دارند اما با پدر و مادر ممکن است اختلاف نظر داشته باشند و این امر باعث ناسازگاری بین نوجوان و پدر و مادر شود.</p>

<p dir="RTL">از آن‌جا که در این سن، نوجوانان قدرت تحلیل و بررسی مسائل را دارند، از رویارویی با آثار پیچیده و دشوار لذت می‌برند. جامعه‌پذیری و مسئولیت‌پذیری از دیگر ویژگی‌های نوجوانان در این سن است بنابراین کتاب‌هایی با این مضمون می‌تواند به رشد شخصیتی نوجوانان کمک کند.</p>

زیر دسته بندی ها
 کتاب بدن من در چهار بخش با نام‌ های من از چه چیزی ساخته شده‌ام، چه چیزهایی مرا منحصر به فرد می سازند؟ مغز من چگونه کار می‌کند؟ و من چه شخصیتی دارم؟ اطلاعاتی درباره بدن انسان، عناصر و دستگاه‌های سازنده آن، موارد منحصر به فرد انسان‌ها مانند اثر انگشت، ژن ها، حافظه، هوش، شخصیت، مغز، ساختمان و چگونگی عملکرد آن و....  به مخاطب می‌دهد.
یکشنبه, ۵ خرداد
"ایدز توسط یک میکروب کوچک به نام اچ آی وی پدید می آید. این ویروس تنها در بدن انسان زندگی می کند و نمی تواند در بدن حشرات یا حیوانات زندگی کند. ٢٣٠٠٠ ویروس در کنار هم به اندازه یک نقطه جا می گیرند. هنگامی که اچ آی وی وارد خون شود، از بین بردن آن امکان پذیر نخواهد بود."
شنبه, ۴ خرداد
روی ابرهارت به تازگی به همراه خانواده به شهر کوکونات در ایالت فلوریدا آمده است و در مدرسه راهنمایی تریس درس می‌خواند. روزی که دانا مترسون پسر زورگوی مدرسه صورت او را به پنجره اتوبوس مدرسه می‌چسباند، در خیابان پسری با پاهای برهنه را در حال دویدن می‌بیند و کنجکاو می‌شود و پرس و جو او را وارد ماجراهای بسیاری می‌کند.
چهارشنبه, ۱ خرداد
جورج پسر نوجوانی که شیفته ی داستان ها و ماجراهای جنگ جهانی دوم و هواپیماهای بمب افکن نازی و تانک های غول پیکر ارتش خودی با اطلاعات زیادی درباره آن ها است. روزی او با اردوی مدرسه به موزه ی جنگ جهانی دوم می رود.
چهارشنبه, ۱ خرداد
جو مالونی پسری نوجوان و غیرمعمولی است که با مادرش در شهرهلموت زندگی می کند. او رفتارعجیب وغریبی دارد. او لکنت زباندارد و خجالتی و دست و پا چلفتی هم هست. درون او یک قلب پنهان است و احساس های گوناگونی چون آواز چکاوک ها و گاهی حرکت آرام و مرموز ببری را در سرش حس می کند.
چهارشنبه, ۱ خرداد
جناب اهریمنی ازدیوانه سر ناراحت و ناراضی است زیرا به اندازه ی کافی خرابی و تباهی و آزار به وجود نیاورده است. او وقت کمی دارد که کم کاری و تنبلی اش را جبران کند: از ساعت پنج بعد از ظهر تا دوازده نیمه شب همان روز که سال به پایان می رسد؛ و تازه ناگهان مهمان ناخوانده ای هم از راه می رسد: خاله تیرانای جادوگر که نیم قرنی است از او بی خبر بوده.
دوشنبه, ۲۸ اسفند
هارشا پسر شانزده ساله و پسر کوچک شاه تانسر با برادربزرگش بنام راجا و خواهر کوچکشان، راجاسری در قصر زندگی می کنند. هارشا جوانی خوددار، زیرک و باهوش است . او کوچکتر از خواهر و برادرش است ولی پیشگویان پیش بینی کرده اند که هارشا به تاج و تخت خواهد رسید. راجا برادر او پسری ساکت و بی تکلف است که با دیگران بسیار فرق دارد. پس از مدتی پادشاه کاناج از راجاسری خواستگاری می کند. پدر و مادر با وجود هشدارهای پیشگوی دیوانه بر شوم بودن این ازدواج به سبب ملاحظات سیاسی ازدواج آن دو سرمی گیرد.
دوشنبه, ۲۸ اسفند
در یک شب مهتابی دفترچه ای خالی روی میز قرار گرفته و دخترکی نه ساله با موهای مشکی خیال دارد خاطرات خود را در آن بنویسد. او دفترچه اش را باز می کند و نخستین جمله اش را می نویسد: "اسم من مینا است و من عاشق شبم."
یکشنبه, ۲۷ اسفند
الا دختری هشت ساله که پس از ازدواج دوباره مادر با جک و بارداری او اکنون با دو رقیب روبروست: ناپدری ونوزاد جدید. به همین خاطر پیوسته در حسرت و آرزوی روزهایی است که با مادرش تنها زندگی می کرد و مادر فقط برای او بود.
شنبه, ۵ اسفند
آبیلین دختر دوازده ساله ای است که پدرش، گیدئون تاکر، او را به شهر مانیفست در کانزاس نزد یک دوست قدیمی می فرستد، شهری که خود بخشی از دوران کودکی و جوانی اش را آنجا سپری کرده است.
شنبه, ۵ اسفند
«مین لی» دختری نوجوان است از خانواده ای فقیر و کشاورز که در دره ی «کوه بی ثمر» و در کنار مزرعه ی برنج زندگی می کند. شب ها پدرش با گفتن قصه های زیبا او را سرگرم و به دنیای خیال می برد.
شنبه, ۵ اسفند
وودرو پسری دوازده ساله با چشمانی چپ است که یک شب مادرش ناگهانی خانه را ترک می کند و ناپدید می شود و او ناچار برای ادامه زندگی پیش پدربزرگ و مادربزرگ خود در یکی از شهرهای ویرجینیا می رود.
شنبه, ۵ اسفند
خیلی چیزها درباره ی قوم وخویش های دیگران شنیده ام / مثلا عموی فلانی لطیفه هایی تعریف می کند که/ گربه از خنده ترکید و بخیه اش زدند/ .... / چقدر معرف شده اند قوم و خویش های دیگران/ ولی کسی چیزی از قوم و خویش های من نمی داند/
شنبه, ۷ بهمن
نیوتن، پسر نوجوانی که تازه به شهر اینجل فالز آمده، در اولین روز گرم و آفتابی شاهد آمدن هزاران هزار پروانه رنگین کمان زمردی به این شهر است. او  و همکلاسی اش ونسا پروانه ها را تعقیب می کنند تا بفهمند چرا پروانه ها هر سال به انجل فالز می آیند.
سه شنبه, ۳ بهمن
پسرک در اولین سالی که به مدرسه می رفت در راه مدرسه با آقای سومر آشنا شد. در آن زمان او می توانست از درخت بالا برود و حتی برای چند لحظه ی کوتاه پرواز کند. بعدها دوچرخه سواری یاد گرفت تا برای رفتن به خانه ی معلم پیانویش که دوشیزه ای بدخلق و ترسناک بود مجبور به پیاده رفتن نشود.
دوشنبه, ۲ بهمن
آیدابی دختری ١٠ ساله است عاشق طبیعت، درختان و زمین. او با پدر و مادرش در مزرعه ای بیرون شهر زندگی می کند.او به مدرسه نمی رود و با پدر و مادرش درس می خواند اما به علت بیماری سرطان مادر او به ناچار به مدرسه می رود.
شنبه, ۲ دی
"ورت" ١١ ساله در خانواده ای به دنیا آمده که جادوگری از مادربزرگ به مادرش و او به ارث رسیده است. اما ورت دوست ندارد جادوگر شود. او از کودکی پدرش را ندیده و هر بار از مادر سراغ او را می گیرد مادر از پاسخ دادن خودداری می کند.
شنبه, ۲ دی
جید و ویکی دو دوست صمیمی و جدانشدنی هستند. یک روز که با هم بر سر اینکه در گروه دو باشند یا نمایش با هم بگو مگو می کنند و جید هم تصمیم می گیرد از شرکت در هر دو گروه انصراف دهد. ویکی با عصبانیت از جید جدا می شود و بلافاصله با ماشین تصادف می کند.
شنبه, ۲ دی
پیتر هاچر کلاس پنجم است. پدر و مادر به او خبر می دهند که به زودی صاحب فرزند خواهند شد. او غافلگیر می شود و ماتم می گیرد، چون به اندازه کافی فاج برادر چهارساله اش مایه دردسر و گرفتاری اوست.
شنبه, ۲ دی
مجموعه ی ٩ داستان کوتاه مصور با درونمایه ی اجتماعی، روانشناسی و که همگی پیرامون حماقت و کارهای ابلهانه ی مردم شهر شیلدا شهری در آلمان دور می زند. زمانی که هنوز باروت اختراع نشده بود یعنی در قرون وسطی مردم این شهر که بسیار هوشمند و زیرک و عاقل بودند و مورد توجه پادشاهان و امپراتور های دیگر کشورها برای وزارت و یا قضاوت، تصمیم گرفتند خودشان را به حماقت بزنند و این راز این شهر شد.
سه شنبه, ۳۰ آبان