کتاب های کودک و نوجوان
داستان «کی از کتاب بد گنده میترسد؟» از مجموعه کتاب «ماجراهای هرب» درباره پسربچهای به نام هرب است که از کتابهایش به خوبی مراقبت نمیکند. او یک روز به طور جادویی وارد داستانها میشود و با پیامد خراب کردن کتابهایش روبهرو میشود. در این مسیر او داستانهای قدیمیتری را نیز مرور میکند.
چهارشنبه, ۱۳ مرداد
کتاب «قورباغه و شهاب» یکی دیگر از کتابهای مجموعه کتاب «قورباغه» اثر «ماکس فلتهاوس» نویسنده و تصویرگر برجستهی هلندی است؛ داستانی دلنشین، ساده اما ژرف درباره دوستی و همدلی.
سه شنبه, ۱۲ مرداد
جانوران «یک موجود خیلی عجیب» را در جنگل پیدا میکنند که در انتها میفهمند یک نوزاد انسان است. بچه گریه میکند و جانوران نمیدانند با او چه کنند و هرکدام از ظن خود با او یار میشوند! تا اینکه مادر نوزاد سر میرسد و او را آرام میکند.
دوشنبه, ۱۱ مرداد
«فضانوردها در کوره آجرپزی»، داستان دو پسر مهاجر از خراسان جنوبی است که کارگران کورهٔ آجرپزی هستند. «سبزعلی»، یکی از پسران، پایاش در میان خاک به چیزی تیز گرفته و زخمی شده و گرفتار بیماری مهلک کزاز شده است. «چمن»، پسر دیگر، میخواهد او را نجات دهد؛ اما از این بیماری خلاصی نیست. سبزعلی بیمار است و هذیان میگوید: «بیبی من رفتم توی کوزه شنا کنم. آنقدر به من نگو سوسک سیاه! ببین ماهی شدم!... نه مرا نیاندازید توی تنور!» چمن که میخواهد او را زنده نگه دارد، به یاد فیلمی میافتد که در تلویزیون دیدهاند: فیلمی دربارهی سفر به ماه: «مگر قرار نیست با هم به کره ماه برویم؟ فضانوردها را یادت رفته؟ کره ماه را چه؟ نگاهاش کن، از پنجره پیداست! آن سیاهیهای رویاش را ببین! آنجا آب و درخت است!» اما سبزعلی آرام نمیگیرد و مرتب تکرار میکند که میمیرد. او از مرگ میترسد: «من که مردم، زیر خاکام میکنید! مثل بابا غریب! چمن نگذار مارها گوشت تنام را بخورند!» چمن با تصویرهایی که از سفر به ماه برای سبرعلی میسازد، تلاش میکند او را تا سحر بیدار نگه دارد؛ زیرا گفتهاند سبزعلی، سحر را نخواهد دید و این درد، درمانی ندارد: «درماناش مرگ است!»
یکشنبه, ۱۰ مرداد
«بابا و دایناسور» داستان پسری است که میخواهد مانند پدرش شجاع باشد. او از یک دایناسور کمک میگیرد که از هیچچیز نمیترسد. تا اینکه دایناسور گم میشود و اینجا پدر به کمک او میآید. پسر درک میکند که ترسیدن ایرادی ندارد و دوباره دایناسورش را مییابد.
چهارشنبه, ۶ مرداد
داوود پسر آرام و حرف گوشکنی است که هیچوقت از پدرش کتک نخورده است. همین موضوع بهانهای است تا برادران بازیگوشاش او را «نوکر بابا» صدا بزنند. زمانی که بستهی اسکناس پدر در چاه مستراح میافتد، این نام مستعار کابوس داوود میشود.
چهارشنبه, ۶ مرداد
کتاب «لافکادیو، شیری که جواب گلوله را با گلوله داد» اولین داستان شل سیلور استاین برای کودکان بوده است. این داستان مثل دیگر داستانهای این نویسنده از مفاهیم عمیق و فلسفی برخوردار است. نمیتوان گفت داستان فقط مخصوص کودکان است؛ بلکه بزرگسالان هم میتوانند با بارها خواندن از آن لذت ببرند و به فکر فرو روند. «لافکادیو»، شیری بود که از شیر بودن خسته شده بود و مسیری جدید در پیش گرفت اما آن مسیر نیز نتوانست روح ناآرام او را آرامش بخشد.
سه شنبه, ۵ مرداد
کتاب «من شنگم» از مجموعه کتاب «شنگ و شنگبان»، داستان پیدا شدن «شنگ» و معرفی بهترین دوستان او و همینطور معرفی «شنگبان» به ماست. البته مثل همه جلدهای دیگر، «شنگ» و دوستانش یعنی «تدی» و «زرافه» دست به خلاقیتهایی برای پر کردن زمان تنهاییشان میزنند.
یکشنبه, ۳ مرداد
کتاب «دلشورهٔ روز اول» از مجموعه کتاب «داستانهای معلم دوست داشتنی ما»، داستان دلشورهای است که با وارد شدن به یک فضای جدید آدم را فلج میکند. ترس و وحشت و ناتوانیای که با روبهرو شدن با شرایط تازه همه وجودمان را فرا میگیرد. با خواندن این کتاب، کودکان متوجه میشوند که دلشوره و ناآرامی فقط مخصوص کودکان نیست، بلکه هر کسی، حتی آموزگارها هم میتوانند در شرایط تازه به آن دچار شوند.
سه شنبه, ۲۹ تیر
کتاب «رامونا همیشه راموناست» جلد هفتم از مجموعه کتاب «رامونا» ست. داستان این جلد داستان بزرگ شدن راموناست. رامونای شیطان که نمیشد دقیقهای او را به حال خود گذاشت؛ الان تنها در خانه میماند تا مادر و پدر و خواهرش «بئاتریس» به خانه برگردند. او در این مدت سعی میکند دختر خوبی باشد تا از رفتن به خانه مادربزرگ «هوی» نجات پیدا کند و در اینکار به نظر میرسد کاملاً موفق است.
دوشنبه, ۲۸ تیر
کتاب «دس دسی باباش مییاد» کتابی است پر از بازی و رنگ و شور. بازیهای کودکانهٔ قدیمی و بازیهای فراموش شده. کتاب، بازیهای آهنگین کودکان قدیم را برای نسلی دیگر بازخوانی و یادآوری میکند.
چهارشنبه, ۲۳ تیر
کتاب «مرگ بالای درخت سیب» کتابی است در ستایش مرگ. از آنجایی که همه ما انسانها در تمامی دورانها به دنبال زندگی جاودانه هستیم، شنیدن این داستان دوباره آرزوی دیرینهمان را به ما یادآور میشود. آرزوی زیستن برای همیشه و زندگی بدون مرگ.
سه شنبه, ۲۲ تیر
کتاب «مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!» مثل یک کتاب شعر است، شعرهایی بیقافیه. شعرهایی که «پرل» برای ما میگوید و ما را با اینکار شریک دردهای زندگیاش میکند. کتاب «مادرجون! چرا اسمم یادت رفته؟!» کتابی است درباره عشق، دوست داشتن و خانواده. کتابی است درباره «پرل»، دختری تنها.
دوشنبه, ۲۱ تیر
کتاب «با آیدا تا همیشه» داستانی است درخصوص دوست داشتن و از دست دادن. «با آیدا تا همیشه» داستانی است پر از احساس که قرار است به خواننده کمک کند تا با احساس غم و درد نبود دیگری کنار آید. این کتاب داستان دو خرس قطبی واقعی است که در باغ وحش نیویورک زندگی میکردند و «کران لیویس» این داستان را به کتابی زیبا برای کودکان تبدیل کرده است.
یکشنبه, ۲۰ تیر
«کتاب مادربزرگها» کتابی شیرین از مجموعه کتاب «دنیای دوست داشتنی من» است که درباره شخصیتهای گوناگون مادربزرگهاست. این کتاب راههای گوناگون محبت کردن مادربزرگ به نوه را نیز نشان میدهد.
سه شنبه, ۸ تیر
کتاب «دو پرنده» داستان یک دوستی عمیق است. قرار است در این کتاب با دوست داشتن، دوست داشته شدن، همراهی کردن و همدلی کردن آشنا شویم.
یکشنبه, ۶ تیر
«کتاب پدربزرگها» کتابی دلچسب از مجموعه کتاب «دنیای دوست داشتنی من» است. کتابی درباره تفاوتهای رفتاری پدربزرگها که به نزدیکی بیشتر و احترام بیشتر به پدربزرگها و سالمندان کمک میکند.
یکشنبه, ۶ تیر
کتاب «ای همزبان خاموش» مجموعه شعری در ستایش همزبان خاموش ما، کتاب، است.
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
«کتاب زمین» از مجموعه کتاب «دنیای دوستداشتنی من» کتابی درباره کره زمین، محل زندگی ما، و رابطه ما با آن است.
سه شنبه, ۲۵ خرداد
«ابر سیاه دروغ» از مجموعه «کتابهای جولیا» درباره دروغ و پیامدهای آن است. لِوای هر بار که دروغ میگوید ابر بالای سرش بزرگتر میشود. بالاخره او تصمیم میگیرد راستش را به همه بگوید. با اینکه خیلی سخت است اما راستگویی قلبش را روشن میکند.
سه شنبه, ۲۵ خرداد