امبرتو اکو، نشانه شناس، فیلسوف، منتقد و رماننویس، کتاب سه قصه را با موضوعهای بمب اتم، تفاهم و صلح و مشکلات زیستمحیطی زمین برای کودکان نگاشته است که نه فقط بچهها، بزرگترها هم میتوانند از خواندن آن لذت ببرند.
کتاب «دستیار ماما» داستانی است درباره خودباوری و اعتماد به نفس و هویتیابی. داستان این که چگونه دختری بینام، بیپناه و یتیم با کمک توانمندیهایش شغل و جایگاهی برای خود مییابد.
کتاب «جادوی میخک» کتابی است درباره کودکان بزهکار. شخصیت اصلی داستان جادوی میخک ناتالی است. شعل پدر «ناتالی» مدیریت هتل است. آنها برای بازسازی هتلی بزرگ به نام «کاخ» به شهر جدید منتقل میشوند. یک روز در بیشه «میخک» را میبینند که دختری جسور، دروغگو و بیپرواست و فرزند خانوادهای خشن با پدری معتاد و مادری منفعل است.
کتاب امپراتور کوتولهی سرزمین لیلیپوت داستان دختری است به نام آیدا که شانزده ساله است. دختری خیالپرداز که همواره به کلاغها و زندگی آنها فکر میکند.
کتاب «چگونه پدر و مادر خود را تربیت کنیم» جلد اول از مجموعه چهار جلدی قصههای با پدر و مادر است که با زبان طنز و به شکل یادداشتهای روزانه، از زبان پسری به نام لویی روایت شده است.
کتاب «ای میهن من، ایران» شامل ۱۶ قطعه شعر سروده اسدالله شعبانی در زمینه توصیف شهرهای ایران و ویژگیهای آنها از نظر محیط زیستی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.
داستان طنز انگار ۱۲ و ۳/۴ ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود! داستان دختری است به قول خودش ۱۲ و سه چهارم ساله به نام ونسا ردراک که راوی داستان نیز است. ونسا از یک سو با مشکلات دوره بلوغ سروکله میزند و از سوی دیگر نگران از دست دادن مادرش است.
کتاب «چیزی درباره جرجی» داستان پسری است به نام جرجی با سری بزرگ و کوتوله که در کلاس چهارم درس میخواند. پدر و مادر او که هر دو هنرمند و نوازنده هستند او را بسیار دوست دارند. جرجی در مدرسه هم اوضاع خوبی دارد و با دوست صمیمیاش اندی روزگار خوشی دارد.
اما با باردار شدن مادر و دوست شدن اندی با همکلاسی جدیدشان به یک باره زندگی جرجی دگرگون میشود. جرجی احساس خطر میکند؛ او میترسد که جایگاه خود را بین پدر و مادر و دوستش اندی از دست بدهد.
ژولیت ملکهی قلبها، پنجمین کتاب از مجموعهی ماجراهای فروشگاه جادویی است. این فروشگاه هر بار چیزی به خریداران میفروشد که زندگیشان را به کل زیر و رو میکند. این بار نوبت ژولیت است؛ دختری خجالتی و کم رو که به او لقب «مسخرهی مکش مرگ ما» دادهاند. ژولیت آنقدر خجالتی است که وقتی کسی او را دست میاندازد، آنقدر هول میکند که هر چه از دهانش درمیآید میگوید، شاید از آن وضعیت خلاص شود و همین موضوع از او یک آدم عصبانی در ذهن بقیه ساخته است.
میان واقعیت و تخیل
اینگرید و گرگ داستان دخترکی است که در فقر با پدر و مادرش زندگی میکند و با آنکه زندگی مطلوبی ندارد، از وضعیتش راضی است. اینگرید ذره ذره میفهمد از خانوادهی نجیبزاده است. مادربزرگی دارد که در قصری بزرگ زندگی میکند و به نوعی مالک روستاهای اطراف است.
هر بار که خبری وحشتناک دربارهی کودکان و نوجوانان میشنویم، هر بار که خبر تیراندازی در مدرسه یا بیمارستانی را میشنویم، هر بار که بمبی در مسجدی منفجر میشود، ناگهان از این خشونت جا میخوریم؛ اما وقتی درد بیشتری در قلبمان احساس میکنیم که شلیککنندهی آن اسلحه نوجوان یا کودکان باشند. شخصیت کتاب فاجعه در دبیرستان میدل تاون نیز از حادثهی تیراندازی در یک دبیرستان اندوهگین و وحشتزده شده است؛ اما او نرفته تا از کشتهشدگان قهرمان بسازد، بلکه از این مرحله فراتر رفته است و به سراغ بانیان این «فاجعه» رفته تا نکتهای را یادآوری کند: «تیراندازان نیز قربانیاند».
مجموعه «تام گیتس» داستان گرفتاریها و دردسرهای یک پسربچه شیطان و خلاص شدن او از این مخمصههاست که به شکل یادداشتهای روزانه با زبانی طنز و تصویر روایت شده است.
داستان دربارهی پسری نوجوان به نام اسکات است که بیماری آسم دارد و پزشک معالجش ورزش کاراته را به علت داشتن تمرینهای تنفسی به او پیشنهاد میکند و معتقد است که هم برای جسمش خوب است و هم برای روحش.
آب گنجینه حیاتبخش همهی موجوداتی است که بر روی کرهی خاکی ما زندگی میکنند. بدون آب زندگی نخواهد بود و هرکجا آب نباشد، خشکی حیات را نابود میکند. همهی ما باید در مصرف آب به ارزش حیاتی آن توجه داشته باشیم.
آدمهای بسیاری پس از سالها به خانه و کاشانهی خود در کودکی بازمیگردند. گاهی میان سازههای تازه و آدمهای جدید، به دنبال جایی یا کسی آشنا میگردند؛ انگار همیشه گمشدهای در زندگی وجود دارد یا زخمی عمیق در دل هست که میتوان در خاطرات کودکی ردی از آن پیدا کرد. در این میان، گاهی برکهای، درختی کهنسال یا طنابی پوسیده بر درخت، از هر نشان و آدمی آشناتر است و ممکن است ما را تا سالهای دور با خود ببرد.
«امپراتوری سیب زمینی چهارم یکی از عاشقان مادر زمین بود و جانش را برای پایداری جهان سبز فدا کرد. این داستان را تنها کسانی باید بخوانند که مادر زمین را دو ست دارند و دل شان میخواهد این مادر مهربان همیشه سبز و پایدار بماند. اگر مادر زمین را دوست ندارید، که چنین چیزی ممکن نیست، زیرا همگان مادرزمین را دوست دارند، باز هم این داستان را بخوانید.آن هنگام شاید همه ما گامی در راه پایداری جهان سبز برداریم.
تخممرغها داستان همراهی دیوید و پریم رز است. دیوید پسربچه است و پریم رز دختری نوجوان. دیوید تازه مادرش را از دست داده و پریم رز سالهاست پدرش را ندیده است. آنها به هم میرسند و قهر و آشتی و جنگ و صلحهای طولانی بینشان شکل میگیرد. داستانی تأثیرگذار با حسهای ماندگار و شخصیتهای بهیادماندنی.
نوینسدهی کتاب « شمال ناکجا» با کمک ایدهی سفر در زمان داستانی هیجانانگیز و اسرارآمیز خلق کرده است. میا با پدر و مادر و برادرش در شهر لوفسندز زندگی میکنند. پدر بزرگ میا ناپدید میشود. مادر میا برای دلجویی و کمک به مادرش در ادارهی مهمانخانه پیش مادرش به دهکدهی ساحلی پورتیهون می رود.
پیدایش خط
میان تقسیم به دوران پیش از تاریخ و دوران تاریخی، توان انسان در نگارش و ثبت وقایع و رویدادهاست. به این معنا، پیدایش خط مهمترین تحولی است که در زندگی بشر رخ داده است. به همین دلیل آشنایی با این تحول و جنبهها و جزئیات تاریخی آن به پرورش نگاه تاریخی و انسانی کمک میکند. رویارویی با خط و مسئلهی چگونگی پیدایش آن مسئلهای است که از کودکی جلبتوجه میکند و برای بسیاری از کودکان راهگشاست.
این کتاب کورنلیا فونکه فضایی فانتزی و البته حماسی دارد. ایگرن میخواهد شوالیه باشد، او در قلعهای عجیب و جادویی زندگی میکند که برای مخاطب عجیب است.
ایگرن به حرف زدن گربهها و نعرههای مجسمههای شیر عادت دارد. نویسنده مکان و زمان داستان را نشان نداده است، اما فضا و توصیفها نشان میدهد دورهی جادوگرها و احتمالاً قرون وسطاست؛ اما در این رمان نوجوان، قرار نیست جادوگرهای بزرگ کاری از پیش ببرند.