شبی که خانم و آقای دارلینگ از خانه بیرون رفته بودند، پیتر پن به خانه آن ها فرود آمد. چیزی نگذشت که به وندی، جان و مایکل، کودکان خانم وآقای دارلینگ پرواز کردن را یاد داد و آن ها در هیجان انگیز ترین ماجرای عمرشان به پرواز در آمدند و به "هیچستان" رفتند.
ما پاره ای از خاکیم و، او پاره ای از ماست.
گل های عطرآگین، خواهران ما هستند.
خرس، گوزن، عقاب بزرگ، اینان برادران ما هستند.
برخی از داستانها به مرتبهای میرسند که فرهنگساز میشوند و بخشی از فرهنگ بشری را میسازند. شازده کوچولو یکی از این داستانها است. «شازده کوچولو» کتاب قرن فرانسه شناخته شده است و یادمان باشد که فرانسه در سده بیستم یکی از سه کشور فرهنگ ساز جهان بوده است. چنین امتیازی نشان میدهد که این کتاب کم حجم بیش از آن که داستانی ساده باشد، فلسفهای بزرگ و شگفت را در پشت خود دارد.
یک روز غروب که "هوگارت" پس از ماهیگیری به تماشای دریا ایستاده بود ناگهان حس غریبی در وجودش جاری شد. احساس کرد کسی اورا تماشا می کند. ترسید. سرش را برگرداند و دامنه پر شیب صخره ها را نگاه کرد.
كتاب دارای آموزه های اخلاقی و دینی در قالب ساختارهای ادبی با تصویرهایی چشم نواز برای مخاطبان نوجوان است. "سهراب نیستم وپدرم تهمتن نبود. اما زخمی در پهلو دارم. زخمی كه به دشنه ای تیز، پدر برایم به یادگار گذاشته است.
جوانمردا! چندان كه توانی از مال و جاه و از قلمرو زبان از هیچ كس دریغ مدار كه وقت آید كه خواهی خیری كنی و نتوانی. روایت آغازین كتاب "جوانمرد نام دیگر تو" كه دارای چهل روایت است، به معنای جوانمردی میپردازد و پیشینه آن را به عیاری (ایاری) میرساند و به آیین مهر و میترا. سپس از صفاریان و حكومت آنها میگوید و گروههای دیگری كه خود را جوانمرد میدانستند، همچون اخیان و لوتیان و جوانمردانی مانند جوانمرد قصاب و شیخ ابوالحسن خرقانی و ...
خانه و خانواده مفهومی زیستی و در همین حال جامعه شناختی نیز است. این مفهوم یا پدیده در دوره ای از تاریخ زندگی انسان پدیدار شده است و در گذر سده ها و هزاره ها دگرگونی ها و تحولات عمده ای را از سرگذرانده است.
آرتمیس فاول، نوجوان نابغه، تابلوی گرانقیمت دزد اجنه را با کمک باتلر از صندوق امانات بانک مونیخ میدزدد و برای انجام آزمایشهای لازم به اتاقش در هتل میبرد. درست در همین موقع، دشمن او اوپال، موشکی مسلح به بیوبمب به سوی او میفرستد اما سروان هالی شورت که با کمک فرماندهاش، روت، متوجه نیرنگ و هدف اوپال شده است، ماموریت مییابد که جان آرتمیس را نجات دهد و در دام اوپال میافتد.
یک شب پسری در خانه باب و جون؛ پیرمرد و پیرزنی کهنسال (کفاش و رختشوی)، را میزند و پناه میخواهد و در معرفی خود میگوید: "من موش بودم." باب و جون اسم او را راجر میگذارند و در صدد پیداکردن خانوادهاش برمیآیند اما هیچ سرنخی پیدا نمیکنند.
آلیس هنرید دختری نابغه است که با پدربزرگ ریاضیدان خود در امریکا زندگی میکند. وزارت دفاع ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۴۳ برای پایان دادن به جنگ دوم جهانی، دست به تجربه عجیب نامرئی کردن یک ناوشکن آمریکایی می زند.
رمانی تاریخی است كه چند راوی دارد. آن ها چند روایت را در كنار هم نقل می كنند. اولین راوی "من"، خود نویسنده است كه مستقیماً در امور دخالت می كند. راویان دیگر مینا، زهره و میرزا جعفر خان میرزا باشی هستند.
روزی گرگی برای شکار حیوانی به راه افتاد. او رفت و رفت تا به درهای سرسبز رسید. در آنجا برهای را دید... اما از بره گول خورد. بره فرار کرد و گرگ خواند:
آواره بود یک بره
تک و تنها بود تو دره
کوچولو (پرنیان) شخصیتی خیالی و جزٔ اهداکنندهی رویا به آدمیان است. این شخصیتها با لمس اشیای متعلق به آدمیان، خاطرههای زیبای آنان را جذب میکنند و بعد با تمرکز بر آنها، آن خاطرهها را وارد رویاهای انسانها میکنند و با رویاهای شیرین به آدمیان آرامش و تعادل می بخشند.
داستان، ماجرای پسر بچه ای تنهاست كه زمانی لاك پشتی داشته. يك روز لاك پشتش گم می شود. حالا بعد از چند سال كه محلشان عوض شده است و به خانه و محله و مدرسه ای جديد آمده اند با پسری روبه رو می شود كه آن لاك پشت را به يادش می آورد.
«سارا» دختری ۱۴ ساله است که با برادر، خواهر و عمه اش در خانه ای ویلایی در کنار دریاچه کوچکی زندگی می کند.او در سن بلوغ است و از همه چیز و همه کس ناراضی است. سارا، برادرش چارلی را که ده سال دارد، اما به علت بیماری دچار معلولیت ذهنی شده به کنار دریاچه و تماشای قو ها می برد.
ناهی دختربچه ای است كه فروشنده ای دوره گرد از كنار دريا پيدا كرده و در يكی از روستاهای جنوب او را به زنی سياه به اسم دده بمباسی سپرده است. اسم او را بر وزن ماهی، ناهی می گذارند چون فكر می كنند دختر درياست.
پژوهشگران چهار عامل سن، جنسیت، هوش و شرایط اجتماعی را در گرایش نوجوانان به مطالعه مؤثر دانستهاند.
"در پایان قرن بیستم، پدر یا مادر کودکان کم سن و سال بودن، مشکل است و در عین حال، هیچ هم از آن سادهتر نیست. در جهانی که اوضاع و احوال روزبهروز ناگوارتر و رقابتجویانهتر میشود ما باید بیوقفه نیازها و خواستههای خودمان را با نیازها و خواستههای کودکانمان هماهنگ کنیم.
در صفحات آغازین کتاب آمده است: " در دههی اخیر شاهد گزارشهای فراوانی در زمینه ناتوانی هیجانی، عاطفی و بیپروایی در خانوادهها، اجتماعات و جوامع بشری و خشم و ناامیدی فزایندهای در جوانب محتلف زندگی بودهایم، خواه در تنهایی خاموش بچههایی که با یک تلویزیون در نزد پرستار بچه رها شدهاند، یا درد و رنج بچههای ترک شده و بیسرپرست که با آنها بدرفتاری شده است، یا به طرز وحشیانهای مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
مادر، آنجل سیزده ساله و برادرش برنی هفت ساله رابه مادرشوهرش می سپارد. پدر به دلیل قتل و سرقت در زندان به سر می برد و مادر نیز حوصله و توان نگهداری از بچه ها را ندارد. آنجل در خانه ی مادربزرگ پدری شرایطی سخت و بحرانی را سپری می کند و در عین حال مواظب برادرش نیز هست.