مجموعه نوشته مناسب خانواده
مداد از تنهایی حوصله اش سر می رود و مشغول کشیدن نقاشی می شود. او ابتدا هر چه می کشد سفید و سیاه است ولی بانجو، پسر بچه نقاشی او و سگ و گربه اش به نام های میلدرد و بروس به او اعتراض می کنند، چون رنگ واقعی خودشان نیستند. او به ناچار یک قلم مو می کشد و همه اشکال رنگ خودش را می گیرد. زمانی که بر تعداد نقاشی ها افزوده می شود دردسر مداد هم شروع می شود.
سه شنبه, ۹ خرداد
به نظر شما همه ی نامادری ها مثل نامادری سیندرلا بدجنس اند؟ آیا همه ی آنها زشت و بداخلاق اند؟ همه می خواهند کاری کنند که فرزند ناتنی آنها فراری شود؟... .
سه شنبه, ۹ خرداد
ما انسانها موجودات کنجکاوی هستیم. اگر چیز جالب توجهی ببینیم، میخواهیم از آن سر دربیاوریم یا اگر صدایی غیر عادی بشنویم، از خود میپرسیم صدا از کجاست؟ چون کودکان هر روز با تجربههای تازه روبه رو میشوند و پرسشهای تازهای برایشان پیش میآید که باید به آنها پاسخ داده شود، کنجکاوتربه نظر میرسند.
یکشنبه, ۷ خرداد
«اشغالگران» از مجموعه کتاب «زمین عزیز من» داستان اشغال سیاره زمین توسط موجوداتی است که جنگلها و رودخانه و جانوران را مزاحم زندگی خود میبینند و همه را نابود میکنند، تا اینکه کمک سر میرسد و زمین نجات پیدا میکند.
شنبه, ۶ خرداد
"چند تا پرنده بودند که موزهای تازه را می دزدیدند. آن ها توی جنگل میمون ها پرسه می زدند و هرچه سر راهشان بود خراب می کردند."
آیا میمون ها موفق می شوند موزها را از دست دزدها نجات بدهند؟"
دوشنبه, ۱ خرداد
جو کلاس اول را به پایان رسانده و در حال گذراندن تعطیلات تابستان است. برای او روزهای شنبه روز ماجراجویی است. او وسایل لازم مانند قطب نما، یک بطری آب و کمی پول با خود برمی دارد و به گردش می رود. او می تواند از روی نقشه ای که پدر برایش گرفته موقعیت خانه را شناسایی می کند.
دوشنبه, ۱ خرداد
خفاش میوه خوار بچهای بدنیا میآورد و اسم او را استلالونا میگذارد. روزی جغد به لانه آنان حمله میکند و مادر فرار میکند و او هم به پائین پرت میشود و در لانه پرندهای می افتد. او بنا به طبیعت خود ابتدا از مزه ملخ و کرم خوشش نمیآید ولی در لانه پرنده چیز دیگری پیدا نمیشود.
دوشنبه, ۱ خرداد
شگفت زده یا سینما رمان (۲) مشابه رمان اختراع هوگوکابره از همین نویسنده است اما متن و تصاویر آن هر یک داستان دو فرد را به تصویر می کشند که در صفحه های پایانی کتاب، هر دو داستان یکی می شوند. این کتاب داستان دو شخص را روایت می کند؛ داستان رز، دختری از اهالی نیوجرزی در سال ۱۹۲۷ که به صورت کاملاً تصویری روایت می شود و داستان بن، پسری از اهالی گانکلینک لیک در سال ۱۹۷۷ که کاملاً به صورت متن به مخاطب ارائه می شود. اما در پایان هر دو داستان با هم تلاقی می کنند و بن و رز درمی یابند که چگونه داستان زندگی هر یک به دیگری ارتباط دارد.
دوشنبه, ۱ خرداد
بن پسری خجالتی و کم حرف است و به همین دلیل همکلاسیهایش به او میگو میگویند. او به جمع کردن صدف هم علاقمند است. بنابراین زمانی که خانم فریمن معلم کلاس سال بعد به آنان پیشنهاد میکند یک کار تحقیقی برای تابستان انجام دهند، بن تصمیم میگیرد مجموعه صدفهایش را کامل کند. او هیچ فرصتی را برای انجام این کار از دست نمیدهد: چه در تعطیلات با مادرش در کنار ساحل کامبرساندز و چه همراه خاله اش جنا در یک ساحل صخرهای.
دوشنبه, ۱ خرداد
داستان کتاب «دستهایت را بشوی» در مورد شاهزاده کوچولویی است که عاشق این است که خودش را کثیف کند؛ درست مثل خیلی از بچههای دیگر.
دوشنبه, ۲۵ اردیبهشت
"تا حدود ١١ هزار سال قبل، انسان ها به شیوه ساده ای می زیستند که طی میلیون ها سال به تدریج پیشرفته تر شد. مردم در گروه های کوچک خانوادگی زندگی می کردند و با جمع آوری گیاهان خودرو و شکار حیوانات وحشی روزگار می گذراندند... مدام در پی یافتن منابع خوراکی جدید یا گله های حیوانات درحرکت بودند...."
شنبه, ۲۳ اردیبهشت
در یک شهر بزرگ پسر کوچولویی با پدر و مادرش زندگی می کند. پسر کوچولو از تاریکی شب می ترسید و دوست ندارد تنها در اتاق بماند یا تنهایی به دستشویی برود. او از مادرش می خواهد که هنگام خواب چراغ را روشن بگذارد چون فکر می کند که یک گرگ در اتاقش است.
سه شنبه, ۱۹ اردیبهشت
کتاب «خرگوش کوچولو در گالری» داستان خرگوش کوچولویی است که همراه پدر و مادرش به یک گالری هنری میرود و برای اولین بار با کارهای هنری مختلف مانند نقاشیها و مجسمهها روبرو میشود.
یکشنبه, ۱۷ اردیبهشت
به تعداد کودکان کاغذهایی را که یک سوراخ وسطش درآورده بودم به جمع کودکان بردم به هر کودک به نوبت یکی از آن ها می دادم و با او وارد گفت وگو می شدم.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
با استفاده از عروسک گاو، الاغ، جوجه و مرغ و ماکت خانه پیرزن مهربان، با دری که باز و بسته می شد و در آن رختخواب پیرزن بود، نمایش قصه را اجرا کردیم.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
کتاب را باز کردم و خواندم. صفحه اول پسربچه ای را روی صندلی و جلوی شیر آب نشان می داد که داشت عروسکش را می شست و سرتا پایش را خیس کرده بود.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
وسایل مورد نیاز: پنکه یا باد، نوارهای باریک کاغذی، دستگاه منگنه یا چسب، کاه یا چوب باریک یا نی.
شنبه, ۱۶ اردیبهشت
یک برگ کاغذ و یک قیچی در اختیار هر یک از کودکان قرار دادم و از آن ها خواستم کاغذ را به صورت نوارهای باریک ببرند (البته به آن ها کمک کردم تا یاد بگیرند چگونه از قیچی استفاده کنند).
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
ابزار لازم: روزنامه، مقوا، کاغذرنگی، گواش، وسایل سبک مانند دکمه، قوطی کبریت پر و..... چسب بی رنگ
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت
ابزار لازم: ۴ جعبه کفش، ۴ کارت راهنما، ۴ ماژیک به رنگ های نارنجی، قهوه ای، زرد، قرمز
چهارشنبه, ۱۳ اردیبهشت