مریم عبدالرزاق

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با مریم عبدالرزاق را مشاهده کنید.

نکته: در نویسه‌گردانی روایت‌ها سعی شده است تا جایی که برای خوانندگان قابل فهم باشد از واژه‌های تاجیکی و آیین نگارش زبان تاجیکی استفاده شود. در مواردی که واژه‌ها نیاز به توضیح داشته‌اند، معانی آن‌ها در پی‌نوشت آورده شده است.  
دوشنبه, ۲۵ اردیبهشت
می‌ریم اردو... خانم طاهری برای بار دوم دم در اتوبوس نسرین و سحر را صدا زد. «دخترها... دخترها کجایید؟ آخر جا می‌مونیدها.» سرم را از پنجره بیرون آوردم و نسرین را دیدم که خودش را رسانده بود به اتوبوس و سحر هم چند متری عقب‌تر، نفس‌زنان تلاش می‌کرد خودش را به او برساند. دانه‌های درشت عرق را می‌دیدم که مثل چندتا مروارید کوچولو آرام آرام از پیشانی سحر قِل می‌‌خوردند، ‌از لپ‌های تپلی‌اش رد می‌شدند و زیر شانه‌ی گردش همدیگر را پیدا می‌کردند؛ انگاری که داشتند قایم‌باشک بازی می‌کردند.
سه شنبه, ۲۳ اسفند
شخصیت مشهور «پیتر ژولیده»[2]، نخستین‌بار در نسخه‌ی اصلی و آلمانی‌زبان کتاب کودک هاینریش هافمن[3] در سال 1845 ظاهر شد. چندی بعد نیز عنوان اصلی کتاب به نام او تغییر یافت. تصاویر این کتاب الهام‌بخش فیلم «ادوارد دست‌قیچی»[1] شد.
یکشنبه, ۱۴ اسفند
رمان «خانه‌ی ابر و هنر» داستان ابرها، جنگ و صلح، دوستی و مرگ و یک دنیا عشق تمام‌نشدنی است...
سه شنبه, ۳ آبان
«من و هیولای من» داستانی درباره‌ی حرف زدن از نگرانی‌هاست. اما چطور می‌‌شود درباره‌ی نگرانی‌ها حرف زد؟ اصلاً چطور می‌شود نگرانی‌ها را به موجودی ملموس تبدیل کرد تا در کلام بگنجد؟ نادیا حسین، نویسنده‌ی کتاب، فکر اینجای ماجرا را کرده و با کمک ایلا بیلی، تصویرگر خوب کتابش، به نگرانی شکل و قیافه داده است. از دید پسرک داستان، «نگرانی» هیولایی بزرگ است که هرجا او می‌رود به دنبالش می‌آید. این هیولا همیشه بزرگ بوده؛ آن‌قدر بزرگ که قدِ پسرک فقط به شکم او می‌رسد! پسرک دوست دارد خوشحال باشد، برای همین دلش می‌خواهد مادر، پدر و حتی برادرش این هیولا را از او دور کنند؛ اما تا می‌خواهد درباره‌ی نگرانی‌هایش به آن‌ها بگوید، هیولای بداخلاق توی کمد، پشت لباس‌های روی بند یا زیر رختخواب‌ها قایم می‌شود. واقعاً که موقعیت سخت و پیچیده‌ای است! به نظر شما چطور می‌شود از دست این هیولا خلاص شد؟   
شنبه, ۵ شهریور
حمید جبلی، بازیگر، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان، صداپیشه، عروسک‌گردان و استاد دانشگاه است؛ اما اکثر بچه‌های دیروز یا همان مامان و باباهای امروز او را با خلق شخصیت کلاه‌قرمزی به همراه ایرج طهماسب می‌شناسند؛ همچنین او صداپیشگی کلاه قرمزی و پسرخاله را بر عهده داشته است. حال او دست به قلم برده و خاطرات دوران کودکی‌اش را در قالب روایت‌های کوتاه و به‌هم‌پیوسته در مجموعه‌‌ای دوجلدی با عنوان «پسربچه‌ی شصت‌ساله» به رشته‌ی تحریر درآورده است.
چهارشنبه, ۲ شهریور
اگر بخواهیم درباره‌ی رمان «درازترین شب زندگی چارلی نون» به چند کلمه‌ی کلیدی اشاره کنیم، آن کلمات عبارت‌اند از: «زمان»، «تعلیق»، «جنگ» و «دوستی».
سه شنبه, ۱ شهریور
شخصیت اصلی در مجموعه‌ی «نوئمی» دختر کوچک هفت سال و نُه‌ماهه‌ای است که داستان‌های زیادی برای تعریف کردن دارد. پدر و مادر او شاغل هستند و دخترک بیشتر اوقاتش را در خانه‌ی پرستارش، خانم لومباگو، در طبقه‌ی بالا می‌‌گذراند. اما ماجرا اینجاست که خانم لومباگو و همسرش رازهای زیادی برای پنهان کردن دارند؛ رازهایی که پس از مرگ امیل یا همان آقای لومباگو، یکی یکی بر نوئمی آشکار می‌شود.
یکشنبه, ۳۰ مرداد
رمان «موسیقی استخوان» داستانی فراواقع درباره‌ی بازگشت آدمی به بستر طبیعت و خویشتنِ خویش است. شخصیت‌های اصلی داستان نوجوانانی با نام‌های سیلویا و گابریل‌‌اند. سیلویا دخترکی خجالتی است که به اجبار مادرش از شهر و دوستانش دور شده و همراه با مادر به زادگاه کودکی او آمده است؛ منطقه‌ای دور از داشته‌ها و دستاوردهای شهری و تا حدودی بکر. شخصیت دیگر پسرکی به نام گابریل است که پیش از این‌ها، همراه با پدر و برادر کوچک‌ترش در این منطقه ساکن شده‌اند. او، که پسرکی بسیار باهوش است، برعکس سیلویا، حضور در طبیعت بکر را به بودن در شلوغی شهر ترجیح می‌دهد. زیرا حضور در این منطقه به او اجازه می‌دهد که خودش باشد، بی‌آنکه نیازی به تقلید داشته باشد. گابریل نمی‌خواهد به دلیل توانایی‌ها و هوش فوق‌العاده‌اش به روباتی لبریز از اطلاعات بدل شود. او دوست دارد به جای فرو بردن سرش در دنیایی از اطلاعات، پسرکی آزاد و رها باشد که برای تجربه کردن اصالت قائل است.
شنبه, ۲۹ مرداد
من، مایکل، یک کارآگاهم؛ «کارآگاه زبل». در ابتدای تمام جلدهای مجموعه‌ی مصور «کارآگاه زبل» جمله‌ای با همین مضمون آمده است. اما کار یک کارآگاه چیست؟ ذره‌بین دست گرفتن، کلاه کارآگاهی سر گذاشتن یا حل کردن معما؟ احتمالاً شما هم مثل مایکل به گزینه‌ی آخر رأی می‌دهید!
سه شنبه, ۱۱ مرداد
کتاب «پروژه‌ی پدری» مجموعه‌ای است از خاطرات پدران نسل جدید؛ روایت‌هایی ملموس از تولد فرزندان و زندگی در خانواده‌های ایرانی که برخلاف همیشه، این بار پدران راوی ماجرا هستند.
دوشنبه, ۲۰ تیر
اگر بفهمید شاگرد جدیدی که همین‌ چند روز پیش روی نیمکت کلاس نشسته بود، الان تکه‌تکه‌شده توی یک چمدان بزرگ است چه احساسی پیدا می‌کنید؟! چشمان‌تان گرد شده و از وحشت به خودتان می‌لرزید؟ نترسید! نه، این یک داستان جنایی یا ترسناک نیست! فقط پای یک «پسر کاملاٌ جدید» در میان است، که در واقع اصلاً انسان نیست. گیج شده‌اید؟ شاید بهتر باشد ماجرا را از ابتدا برای‌ شما توضیح دهیم.
شنبه, ۱۸ تیر
هیچ‌وقت کسی فکر می‌کرد پرنده‌ای کوچک‌تر از گنجشک و کمی بزرگ‌تر از ملخ بشود قهرمان یک داستان پرمخاطب؟ ماجرای داستان «نه تر و نه خشک» از آنجا شروع شد که یک روز عاشقی دل‌خسته با پر و بال خاکستری از روی بام پرید. بال زد و بال زد و بال زد... از کنار دودکش‌ها رد شد. زنی را دید که کنار رودخانه داشت با آب یخ صورت بچه‌اش را می‌شست. صدای گریه‌ی بچه‌ را شنید و گذشت... زنی دیگ‌به‌سر را دید که توی دیگش خالی خالی بود. دل کوچکش گرفت، اما به بال زدن ادامه داد. از کویر گذشت و رسید به کوه‌هایی که نوک‌شان را برف گرفته بود، اما از آن‌ها هم گذشت تا رسید به شهر. در شهر احساس تنهایی پرنده بیشتر شد. دلش بیشتر گرفت. تا اینکه چشمش افتاد به پنجره‌ی باز قصر پادشاه که پشت آن دختری مثل پنجه‌ی آفتاب نشسته بود و این شد شروع داستان دلدادگی پرنده و دخترک... اما شاید نه... شاید پیش از این‌ها، در روزگاری دیگر، پرنده پسرکی بود که دل به دختر پادشاه داده بود و پادشاه برای اینکه او را از سرش باز کند، فرستاده بودش دنبال چوبی که نه تر باشد و نه خشک، نه راست باشد و نه کج! اصلاً چه فرقی دارد که او پسر چوپان باشد یا پرنده‌ا‌ی کوچک، مهم دلدادگی، دوست داشتن و پافشاری او در این راه است که حتی پادشاه را به زانو درآورد!  
سه شنبه, ۷ تیر
همه‌‌ی ماجرا از آنجایی شروع می‌شود که پسرکی از تختش می‌افتد. اگرچه موضوع داستان ساده است، نویسنده به‌سادگی از کنار این موضوع نمی‌گذرد و آن را به ماجرایی خیال‌انگیز تبدیل می‌کند. «کریس ریدل» یکی از آن افرادی است که خواب‌های رنگی و عجیب ‌وغریب زیادی می‌بیند. برای همین هم یکی از جذاب‌ترین خواب‌هایش را در کتاب فرمانروای عالم هپروت برای ما به تصویر کشیده است.از همان تصویر روی جلد پیداست که در این کتاب با داستانی سرراست مواجه نیستیم. در حقیقت، ما با ورق زدن «فرمانروای عالم هپروت» به سرزمین عجایب و شگفتی‌ها وارد می‌شویم؛ سرزمینی که در آن هیچ‌چیز آن‌طور که به نظر می‌‌رسد نیست.
یکشنبه, ۸ خرداد
هر طرف را که نگاه می‌کنی ریسه‌ها و کاغذهای رنگی‌رنگی و یک‌عالمه بادکنک قرمز و بنفش و نارنجی و آبی‌رنگ می‌بینی! این‌‌طور که معلوم است انگار امروز همه چیز فرق دارد و در خانه‌ی فیل کوچولو قرار است اتفاق تازه‌ای بیفتد. نکند قرار است که همه با هم بادکنک‌بازی کنند یا با ریسه‌های رنگی کاردستی هیجان‌انگیزی بسازند؟ شاید هم تولد کسی باشد. اما چه‌کسی؟ تولد مامان‌فیله، بابافیله یا شاید هم خود خود فیل کوچولو! وقتی‌که مامان و بابای فیل کوچولو هوراااای بلندی می‌کشند، کوچولوی دوست‌داشتنی داستان مطمئن می‌شود که تولد خود اوست. حالا دیگر همه چیز معلوم است. امروز جشن «تولد فیل کوچولو» است.
چهارشنبه, ۲۵ اسفند
قصه‌ی آش نذری بی‌بی‌ترنج هنوز آفتاب نزده بود که خروس از توی باغ بنا گذاشت به قوقولی قوقو کردن و یک صبح دیگر توی روستا شروع شد. حالا وقت آن بود که بابا‌رحیم و بی‌بی‌‌ترنج از خواب بیدار شوند؛ حتمی مرغ‌ و خروسِ توی مرغ‌دانی منتظر بودند که کسی بیاید و به آن‌ها دانه بدهد. مامان‌ترنج چارقد سفیدش را سرش کرد و بابا‌رحیم هم دستاری دور کمر خمیده‌اش بست. بعد هر دو گیوه‌های‌شان را ور کشیدند و همان‌طور که با هم حرف می‌زدند، رفتند توی باغ.
شنبه, ۴ بهمن
کتاب‌های مجموعه «ریاضی خیلی خیلی بامزه‌» از آن دست کتاب‌هایی هستند که شما را عاشق ریاضی می‌کنند و لج‌تان را درمی‌آورند که چطور این همه سال با ریاضی مشکل داشتید! «لورا آوردک» در این کتاب‌ها یک سری مسئله‌ بامزه ریاضی را در قالب داستان‌هایی خنده‌دار برای کودکان مطرح کرده است. این داستان‌ها آن‌قدر بامزه و عجیب‌وغریب‌اند که حتی اگر ریاضی را هم دوست نداشته باشید، بی‌شک خودتان و کودکان با خواندن آن‌ها می‌خندید و تا یکی، 2 تا از مسئله‌ها را حل نکنید کتاب را کنار نمی‌گذارید. کتاب‌های مجموعه «ریاضی خیلی خیلی بامزه» فعالیت‌محور هستند. علاوه بر حل مسایل ریاضی داخل کتاب می‌توانید پیشنهادات زیر را نیز اجرا کنید.
یکشنبه, ۲۱ دی
همه‌ی ما می‌دانیم خیلی خوب است که پدر و مادرها موقع خواب برای فرزندان‌شان قصه بخوانند، ولی آیا حاضرند با آن‌ها ریاضی هم کار کنند؟ همان‌طور که کتاب خواندن در خانه بچه‌ها را عاشق کتاب می‌کند، ریاضی کار کردن در خانه هم آن‌ها را عاشق ریاضی می‌کند. هدف مجموعه کتابِ «ریاضی خیلی خیلی بامزه» بسیار ساده است؛ هدف این است که ریاضی را قسمتی از زندگی روزمره‌ بچه‌ها کنیم، نه اینکه ریاضی فقط در تکالیف مدرسه باشد. می‌خواهیم ریاضی هم به اندازه‌ی همان داستان‌های قبل از خواب دوست‌داشتنی شود. می‌خواهیم ریاضی را به دِسِر بعد از غذای بچه‌ها تبدیل کنیم!
یکشنبه, ۲۱ دی
کودکان در سال‌های ابتدایی زندگی خود، ‌بیش از هر زمان دیگری، احساسات ناشناخته را تجربه می‌کنند. به همین دلیل، برای‌شان دشوار است که به نحوی سازنده این تجربه‌های شخصی را ابراز کنند. دقیقاً شبیه آشپزخانه‌ای که پر از خوراکی‌های گوناگون است، هر لحظه سرآشپز درونی‌شان تصمیم می‌گیرد ماده‌ای را با ماده‌ای دیگر ترکیب کند. اما این وسط نقش خود آن‌ها چیست؟ آیا احساسات آن چیزی است که بچه‌ها و حتی ما آدم‌بزرگ‌‌ها را کنترل می‌کند و این سرآشپز می‌تواند هر خوراکی‌ای که دلش خواست، حتی عجیب‌وغریب و بدمزه را به خورد آدم بدهد؟ یا ما اجازه داریم کنترل احساسات‌مان را به دست بگیریم؟ کتاب جذاب و دوست‌داشتنی «از ماکارونی‌های خجالتی تا تخم‌مرغ‌های هیجان‌زده» اینجاست تا برای این سؤالات پاسخی پیدا کنیم.
چهارشنبه, ۱۷ دی