زیر دسته بندی ها
این کتاب با ساختار گزارشی، زبان و تصویرهای طنزآمیز به تاریخچه ی برده‌داری در دوران امپراتوری بریتانیا می‌پردازد. نویسنده، نخست تعریف کوتاهی از امپراتوری به مخاطب ارائه می‌دهد و آن‌گاه با درخواست از مخاطب برای‌ اینکه خود را جای کسانی بگذارد که خانه و شهر و کشورشان را بیگانه‌ای اشغال می‌کند، وارد اصل مطلب می‌شود.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
شید خفاش کوچولو و ضعیفی است که با دیگر نوزادان در مهدکودک کلنی‌شان در تری هاون با خفاشان ماده زندگی می‌کند. رشد سایر نوزادان هم‌سن شید بیشتر از اوست اما او توانایی هایی دارد که سایر خفاش‌های نوزاد ندارند. فریدا، بزرگ کلنی، در شید نوعی تیزهوشی می‌بیند و از گذشته و آینده و نقشه‌ی راه برای شید می‌گوید. نوزادان تصویر مسیرها را با نشانه‌های آن در ذهن خود حک می‌کنند.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
کتاب بازیافت برای کودکان با زبانی گزارشی و تصویرهای رنگی، درباره زباله، انواع آن، تولید روزافزون آن از سوی انسان، آماری از تولید روزانه زباله در تهران، چگونگی و اهمیت بازیافت زباله و راه‌های بازیافت آن، آگاهی‌های سودمندی به مخاطب می‌دهد.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
کتاب "بازیافت کاغذ" نخست به موضوع زباله و دردسرها و زیان‌های آن می پردازد، سپس درباره کاغذ و مقوا که یک چهارم وزن سطل‌های آشغال خانواده‌ها را تشکیل می‌دهد، اطلاعات سودمندی در اختیار مخاطب می‌گذارد و او را به اهمیت مقوله بازیافت، به ویژه بازیافت کاغذ و انواع آن و وظایف دولت و شهروندان در این زمینه توجه می‌دهد.
پنجشنبه, ۳۰ آبان
کتاب «نجات حیات وحش» با ساختاری گزارشی درباره پیوند انسان با طبیعت و دیگر موجودات زنده و لزوم همراهی همه موجودات کره زمین برای ساختن جهانی سالم، اطلاعات سودمند، گیرا و گاه شگفت‌انگیزی به مخاطب می‌دهد، همچون: «اگر یک گونه گیاهی نابود شود، بیش از ۴۰ حیوان که برای بقا به آن متکی‌اند نیز ممکن است در معرض تهدید قرار بگیرند».
پنجشنبه, ۳۰ آبان
در این کتاب که ساختار گزارشی دارد، به بررسی مقوله استعمار و امپریالیسم، علل پیدایش، تاریخچه، روند پیشرفت و زوال این پدیده‌ها پرداخته شده است.
چهارشنبه, ۲۹ آبان
موسی پسرک یازده ساله‌ یهودی، پدری تنها و افسرده دارد. مادرش نیز در کودکی او آن ها را ترک کرده است. موسی سال‌های بحرانی بلوغ را می گذراند. او  از مغازه‌ مسیو ابراهیم دزدی می‌کند تا بتواند پولی را که پدرش برای خرید آذوقه به او داده است، برای مصارف شخصی خود خرج کند.
چهارشنبه, ۲۹ آبان
کتاب "مومیایی‌ها در صبح" با ساختاری داستانی، در قالب تخیلی فانتزی به ماجرای خواهر و برادری می‌پردازد که در خانه‌ای بالای درخت بلوط، کتابی درباره مصر باستان پیدا می‌کنند.
چهارشنبه, ۲۹ آبان
زمانی که پسرک لباس گرگی خود را می پوشد، تا می تواند شیطنت می کند. به همین خاطر مادرش او را وحشی خطاب می کند و او را برای تنبیه بدون شام به اتاق خوابش می فرستد. اما خوشبختانه جنگلی شگفت انگیز در اتاق او شروع به رشد می کند و به او اجازه می دهد تا بدون هیج مانعی به عنوان رئیس وحشی ها شیطنت کند.
دوشنبه, ۲۰ آبان
لی لی یک کانگورو داشت که مال خود خود او بود. لی لی هر شب به او می گفت:" کانگوروی آبی عاشقتم". تا این که یک روز عمه لی لی به دیدنش آمد و هدیه ای بزرگ به او داد. ناگهان کانگوروی آبی دریافت که باید بجای خوابیدن کنار لی لی، کنار خرس قهوه ای وحشی بخوابد.
دوشنبه, ۲۰ آبان
دخترك به همراه مادر و پدرش برای تفریح و گردش به ساحل می روند. پدر و مادر تمام وقت در صندلی های ساحلی خود نشسته اند، یا خرخر می كنند و یا مدام از دخترك شكایت می كنند و به او غُر می زنند. و این در حالی است كه دخترك شانسی می یابد تا سفری ماجراجویانه بر دریای خروشان داشته باشد.
دوشنبه, ۲۰ آبان
داریم می ریم چه كار كنیم؟ / می ریم یه خرس شكار كنیم / هوا خوبه، آفتابیه / چه آسمونی! آبیه / شجاعیم و ترس نداریم / چون همه اهل شكاریم. و این گونه است كه پدر به همراه چهار فرزندش و البته سگشان به شكار خرس می روند، كاری كه اصلاً آسان نخواهد بود. آن ها از میان علف های بلند، رود پر آب و خروشان، جنگلی انبوه و كولاكی سخت گذشتند.
یکشنبه, ۱۹ آبان
یک روز صبح خانم خرگوش پیر به بچه هایش گفت: عزیزان من! شما فقط می توانید به مزرعه های اطراف بروید یا تا آخر این جاده بدوید. اما یادتان باشد که به باغ آقای مک‌گرگور نباید بروید. در آن جا برای پدرتان حادثه دردناکی اتفاق افتاد؛ خانم مک‌گرگور از او یک ساندویچ خرگوش ساخت.»
یکشنبه, ۱۹ آبان
"توﭛ ماکس"، "ﭘستانک ماکس"، "ماشین ماکس" و "چراغ ماکس" مجموعه چهار کتاب تصویری است. ماکس توﭖ، ﭘستانک و ماشین خود را دوست دارد و دلش نمی‌خواهد به دوستانش قرض بدهد، به همین جهت ماجراها به دعوا و بدخلقی می‌کشد.
یکشنبه, ۱۹ آبان
مجموعه آنا کوچولو، چهار کتاب تصویری درمورد دختر خیلی‌خیلی کوچکی به نام آنا است که عمویی خیلی‌خیلی بلند و بزرگ دارد. عمو برای آنا دوست خوبی است، به‌طوری‌که وقتی مامان و بابای آنا خانه نیستند و یا وقتی آنا سرما‌ می‌خورد، عمو با او بازی می‌کند. عمو گاهی آنا را روی شانه هایش می‌نشاند تا از آن بالا همه‌چیز را ببیند و گاه هم برایش چشم‌بندی می‌کند.
یکشنبه, ۱۹ آبان
پسرک در خانه ای ساحلی در كنار دریا زندگی می كند. و بهترین دوستانش قایقران پیر و ناخدای شجاع آنقدر از لذت و هیجانات زندگی و سفر های دریایی برای او گفته اند، كه پسرك مصمم است تا به زودی ملوان شود و به سفر دریایی برود. اما افسوس، زمانی كه او این آرزو را با پدر و مادرش در میان می گذارد، آن ها می خندند و به او می گویند كه برای این كار بسیار كوچك است.
یکشنبه, ۱۹ آبان
حنا گوریل ها را خیلی دوست دارد ولی تا به حال از نزدیك آن ها ندیده است. پدرش مردی بسیار گرفتار است و فرصت این را ندارد حنا را به باغ وحش ببرد، او در واقع فرصت هیچ كاری را ندارد. حنا برای هدیه تولد خود از پدر یك گوریل می خواهد؛ یک گوریل واقعی، اما وقتی می بیند كه پدر برای او یك گوریل اسباب بازی خریده بسیار ناراحت می شود.
یکشنبه, ۱۹ آبان
شب است. خرس کوچولو به رختخواب رفته است تا بخوابد و خرس بزرگ کتاب می‌خواند. اما خرس کوچولو خوابش نمی‌برد و مرتب خرس بزرگ را صدا می‌زند و از تاریکی شکایت دارد. خرس بزرگ برایش چراغ می‌آورد تا مشکل او را حل کند. اما باز خرس کوچولو او را صدا می‌زند.
یکشنبه, ۱۹ آبان