در کتاب «چتر نجات» توبی یک چتر نجات دارد که همیشه آن را میپوشد. بدون آن احساس امنیت نمیکند. اما روزی گربهاش هنری بالای درختی گیر میکند. توبی برای نجات او از درخت بالا میرود، به او میگوید که آرام باشد و نترسد و با چتر نجاتش او را به پایین میفرستد.
دختر کوچولوی داستان از دست افراد خانواده اش عصبانی است مادر وقت ندارد با او بازی کند و پدر هم به جای کتاب خواندن برای او گاهی می خواهد به کارهای خودش برسد. خواهر و برادرش هم همین طور. او تصمیم می گیرد که خانواده ی جدیدی برای خود پیدا کند: مثلا خانم فروشنده و آقای کتابدار می توانند پدر و مادر خوبی برای او باشند.
مرگ غم انگیز است وخیلی دشوار می شود درباره ی آن با بچه ها حرف زد. شاید برای همین کتاب های کمی درباره ی مرگ برای بچه ها نوشته شده است. از آن جا که مرگ یک اتفاق طبیعی است و خواه ناخواه بچه ها روزی با مرگ پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها روبه رو می شوند، بعضی از نویسنده ها با رعایت روح لطیف کودکان به آن می پردازند. نویسنده ی کتاب قورباغه و پرنده تلاش کرده، با نشان دادن تلخی مرگ و زیبایی زندگی در کنار هم، کودکان را با مفهوم زندگی آشنا کند. وقتی قورباغه پرنده را بی حرکت می بیند آن را به بقیه ی حیوان ها نشان می دهد.
شناخت واژه ها، شمارگان و مفاهیمی مانند رنگ ها یا اندازه ها بخش مهمی از مهارت های سواد پایه در پیش دبستان به شمار می آید. در این دوره کودک در حال کشف محیط پیرامون خویش است. او به واژه ها و نام ها توجه ویژه دارد و هر روز از راه گفت و گو و کتابخوانی می تواند بر دامنه واژگان خود بیافزاید. با رنگ ها و فرم ها آشنا می شود و معنای بزرگی و کوچکی، و شمارگان را از راه های گوناگون می آموزد. خانواده ها و مربیان با خواندن کتاب های گوناگون به کودکان یاری می رسانند تا این مهارت ها را بهتر و گسترده تر بیاموزند. مجموعه کتاب های کودکستانی من شامل ۵ جلد کتاب تصویری است که هدف آن، آموزش واژه ها و مفاهیم متفاوت به کودکان ۳-۶ سال است.
دنیای شما چه رنگی است؟ آبی، زرد، سیاه، سبز، قرمز، نارنجی، ارغوانی...؟
کتاب با این پرسش آغاز می شود. این پرسش مخاطب را به فکر وا می دارد. او با خود زمزمه می کند: دنیا! چه رنگی!... بلافاصله کتاب به کمک او می آید که اگر این پرسش را از یک باغبان بپرسید در جواب تان می گوید:" معلومه! دنیای من سبز است. " چیدمان متن و تصویر در سه صفحه- صفحه ی اول جای پرسش و شروع پاسخ باغبان و رنگ دنیای باغبان در کلام دیده می شود- به مخاطب فرصت می دهد درباره ی رنگ دنیای باغبان فکر کند و تشویق شود تا کتاب را ورق بزند و ببیند دنیای باغبان چه رنگی است. در ادامه، پاسخ کسانی دیگر در متن و تصویر نشان داده می شود: کسی که در ساحل به دنبال صدف است، سرهنگ، کارگر آجرچین، شیر فروش، پادشاه، غواص، ستاره شناس و هنرمند نقاش. همه ی آنان، به جز هنرمند نقاش، دنیا را تنها از یک دریچه می بینند. این داستان مصور ساده، اما هنرمندانه، ارتباط احساسی و رنگ را بیان می کند، زیرا هنگامی که می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، نخست دنیای پیرامون مان را تجسم می کنیم، آن گاه احساس خود را نسبت به آن مرور می کنیم و در پایان، رنگ آن احساس را تعیین می کنیم.
اریک داستان تاثیر ماندگاری است که انسانها در زندگی یکدیگر به جا میگذارند، داستانی است درباره ی مهاجرت، تفاوت های فرهنگی و پاداشی که از این پذیرش به دست می آید.
خرگوشها چند نسل پیش آمدند. خانه و جاده ساختند و در تمام سرزمینمان پراکنده شدند. درخت ها را قطع کردند و دوستانمان را فراری دادند...
لی لی دختر کوچکی است که با کانگوروی آبی دوست داشتنی اش دو دوست جدانشدنی هستند. لی لی قهرمان مجموعه ی شش جلدی ای است که در آن هر بار بر یکی از مسایل خاص کودک تاکید می شود. گاهی کودک ترس از دست دادن دارد، گاهی دروغ می گوید، یا گاهی شروع به نمایش دادن می کند. هر کدام از این اتفاق ها هر بار می تواند فرصتی برای آشنا شدن کودک با رفتارهایش در نظر دیگران باشد.
پسرک در پشت خانه اش یک پنگوئن پیدا می کند و به خیال آن که گم تلاش می کند او را به محل زندگی اش در قطب برگرداند. قایقی تهیه می کند و راهی قطب می شود. تجربه سفر کردن، با توفان و موج های بلند دست به گریبان شدن، در بین راه برای پنگوئن قصه گفتن و سرانجام رسیدن به مقصد. پسر خوشحال است که او را به منزلش رسانده ولی خودش احساس عجیبی دارد و از تنهایی و جدایی ناراحت است، پنگوئن هم به نظر خوشحال نمی آید.
وقتی کتاب «چتر» را باز میکنی، میفهمی که قرار نیست داستانی برای تو گفته شود بلکه این تو هستی که باید داستانت را بگویی. داستانهایی که هر کدام از ما از کتاب «چتر» میگوییم شاید همگی کلیتی یکسان داشته باشند؛ اما هر فرد برای داستانش جزئیات و نگاه خودش را وارد میکند و اینجاست که نویسندگان و تصویرگران کتاب به خواننده آن، چه کودک و چه بزرگ اجازه خیالپردازی و خلاقیت میدهند.
ماه در آسمان می درخشد و عکس آن بر روی برکه افتاده است. موش با دیدن تصویر ماه در آب تصور می کند ماه در آب افتاده است.
دختر کوچولو غمگین است. مادر مهمان دارد و به او بی توجه است. او هم تصمیم می گیرد برود و گم شود.
کتاب «باغچهی پسرک» داستان تلاش پسرکی است که میکوشد به طبیعت رو به نابودی شهر کمک کند تا خود را بازسازی کند.
داستان کتاب درباره دختربچهای به نام سارا است که به تازگی صاحب خواهر کوچکی شده است. حضور نوزاد تازه وارد روال زندگی معمولی سارا را به هم ریخته است.
کلید کوچولو به همراه پدر و مادرش از جاکلیدی آویزان هستند. کلید پدر در خانه و کلید مادر در کمد را باز می کند، ولی تاکنون کسی سراغ کلید کوچک نیامده است و او از این بابت ناراحت است. او هنگام بیکاری خیالبافی می کند. گاهی خود را پروانه ای زیبا در دشت پر از گل یا ماهی کوچولویی می بیند که در دریای آبی شنا می کند یا قورباغه سبزی که روی سنگ کنار برکه نشسته است و آواز می خواند.
کلوین یک سار است که همراه گروهی از سارها زیر لبهی بام انباری قدیمی زندگی میکند. او با سارهای دیگر تفاوت دارد. هنگامی که آنها به دنبال شکار و پیدا کردن آب و دانهاند، کلوین سرگرم خواندن کتابهاست.
سام موشی است که درسوراخ کوچکی توی دیوار پشت قفسه کتابهای مرجع کتابخانهای زندگی میکند و شبها کتابها را میخواند.
هربار پدر میخواهد قصه بخواند، «کاکل قرمزی وسط کتاب خواندن پدرش میپرد». او نمیگذارد مسیر داستان طی شود و به شخصیت داستان راه اصلی را نشان میدهد؛ بنابراین پدر نمیتواند داستان را ادامه بدهد. در این داستان رابطه دلانگیز پدران و فرزندان و تاثیر قصهگویی بر آن را میبینیم.
برونو، موش خرمایی، پس از بیدار شدن از خواب زمستانی به جست و خیز می پردازد و سرانجام خسته در گودالی به خواب می رود.
کتاب مهمانی برای خرس» داستان خرسی است که از مهمان خوشش نمی آید و به همین دلیل روی در خانه اش تابلوی «ورود ممنوع» نصب کرده است.