یادداشت های فرهنگ کودکی
در این صفحه نوشتههایی به قلم نویسندگان و فعالان حوزهی کودک آورده شده است. این نوشتهها با موضوعات مختلف و به مناسبهای گوناگون نوشته شدهاند. مطالب این صفحه دغدغهی کودک و کودکی دارند و جایگاه کودکان را در مناسبتها و زندگی امروزی بررسی میکنند.
اگر کسی درباره یک «نوزاد باسواد» صحبت کند، واکنشها در مقابل آن چه خواهد بود؟ واکنشها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. برخی این توصیف را مضحک و ترکیب نوزاد و سواد را محال خواهند دانست و دستهای نیز آن را مفهومی جدی، ممکن و پرمعنا ارزیابی خواهند کرد. به باور دسته اول ، سواد ممکن نیست مگر با شروع آموزش رسمی در شش یا هفت سالگی. اما دسته دوم، سواد را روندی میدانند که از دوره جنینی آغاز میشود و طی ادوار بعدی رشد به تدریج فربهتر میشود. به احتمال قریب به یقین دسته اول در اکثریت خواهند بود و دسته دوم در اقلیت.
کتابهایی مرتبط با مهارت سواد شکوفایی
سه شنبه, ۳۱ خرداد
ترجمه از زبان هلندی (فلمنگی): لورا واتکینسن
ترجمه از انگلیسی به فارسی: بهار اشراق (این ترجمه تلخیص شده است.)
تابستان سال 2014 پدرم را از دست دادم. او ناگهان با لحن آرامی از صداها و حرکات مشکوکی حرف زد که در هنگام شب بیرون پنجره و روی بام صاف اتاقش که در قسمت شمالی بیمارستان قرار داشت شنیده و حس کرده بود. هنگام خداحافظی، یک پاکتنامهی خالی به من داد و در گوشم نجوا کرد نامهای به وزرات آموزش و پرورش نوشته است تا شرایطاش را توضیح دهد و از من خواست نامه را برایاش پست کنم.
یکشنبه, ۱۸ اردیبهشت
من موزههای بسیاری را دیدم چه در اقصی نقاط ایران و چه در اروپا و کشورهای دیگر و بازدید اخیرم از لوور پاریس خود گواه بر داشتن حق نظرم در این زمینه است. البته که این موزه قابل قیاس با موزه لوور نیست و تلاشهای شما بسیار بسیار قابل ستایش است و باورنکردنی. امیدوارم که در اشاعه فرهنگ و هنر این سرزمین همواره پویا و پرتلاش باشید. (یاسمین فرجاددوست)
شنبه, ۱۰ اردیبهشت
سالهاست که دیگر در روزنامهها نمینویسم، توبه کرده بودم که بنویسم. اما برای حضرت دوست مهدی آذریزدی توبه شکستم. ماجرا از این قرار است که مدیرعامل کانون پرورش فکری در اواخر آبان ماه به استان یزد میروند. به همه جا سرکشی میکنند و هرجا هم اگر نیاز بود شاخه گلی میگذارند، جز دیدار حضرت دوست مهدی آذریزدی. کنجکاو شدم که بدانم چرا کسی که خود را متولی بزرگترین نهاد ادبیات کودکان میداند از دیدار دوست گریز زده است. با جناب حسین مسرت، یزدشناس برجسته و از نزدیکترین دوستان آذر تماس گرفتم.
دوشنبه, ۸ آذر
روز کودک در ایران به یاد دخترکان خوراسان هستیم، آن جا که آشیانهی خورشید است و افغانستان نامیده میشود. جایی که اکنون دوباره درهای مکتبها یا مدرسههای دخترانه آن به دستور طالبان قفل خورده است. در بزرگداشت این روز، با الهام از سخن زیبای «توران میرهادی» که برای شکستن هر بند و قفلی همیشه میگفت «پروازت را بلند بگیر!» آرزو می کنیم و امیدواریم که سیاهی این شب تار با تابیدن نور زندگی بشکند.
شنبه, ۱۷ مهر
امروز باز شاهد یکیدیگر از کارهای موسسین مجلهی سپیدهی فردا و همکاران محترم آن هستیم. کار لازم و قابل توجه در این کشور پهناور زیاد است. بهحقیقت میتوان گفت که در ایران هر کاری بکر است و دستنخورده و عرصه نیز شاید براهل کار باز باشد.
بر فرض اینکه کسی از روی یأس و شکایت بگوید که موانع هم زیاد است، من در پاسخ او میگویم که باید با کمال پردلی، در برابر مانع استقامت کرد و در چشمان افراد مانع، مانند شیر نگریست و آنها را در هم شکست، زیرا که همین موانع لذت کار و موفقیت را چندین برابر میکند و حس دلاوری را در افراد فعالایجاد مینماید و صحنههای مبارزه و آزمایش قوا را که در ازمنهی باستانی داشتیم پیش دیده میآورد و آنها را زنده میکند؛ منتهی با رستمهای دیگر و با افراسیابهای دیگر و با دیو و ددان دیگر! باید دانست که حیطهی داستان، محصور در گذشته نمانده و نمیماند! برای آیندگان و دلاوران این زمان هم موضوعات داستانی زیاد است و خواهد بود. در هر حال به جوانان و اهل کار باید گفت به پیش!! این دوره هنوز خوشبختانه دورهی پهلوانی است! از هفتخوانها باید گذشت. دربارهی دیوان و ددان هنوز قصه و داستان نوشته خواهد شد! پهلوانان نیز بدانند که برای اطفال و جوانان آینده مظهر شجاعت خواهند بود و خواهند ماند! دورهی قصه و داستان تا انسان هست تا منصف هست و بیانصاف هست، ادامه خواهد یافت و به پایان نخواهد رسید.
چهارشنبه, ۲۹ اردیبهشت
من دیگر نیستم!
تو هرچه میخواهی باش، باش
من دختری دانشآموز بودم
که دیگر نیستم!
جهان با همه زیباییهایش میتوانست از من باشد
اما تو آن را از من گرفتی
زمین با همه مهرش میتوانست از من باشد،
اما تو آن را از من گرفتی
من دختری دانشآموز بودم
که دیگر نیستم!
برای مادرم که چشمبهراه مانده بود از مکتب برگردم،
دیگر نیستم!
برای کفشهایم که ایستاده روی سنگ
به جهانی که با خون و مرگ برای من ساختید
دیگر نیستم!
دوشنبه, ۲۰ اردیبهشت
من در هر نوروز پسرکی چهارپنج ساله میشوم. مشتهای کوچکم را پر میکنم از دانه و ریزهنان، میروم روی سکوی جلو باغچهمان، و برای مرغها شعر میخوانم:
پنجشنبه, ۲۸ اسفند
به یاد پروین دولت آبادی (زادروز 21 بهمن ماه 1303- درگذشت 27 فروردین 1387)
پروین دولت آبادی، بانوی بزرگ ادبیات کودکان ایران، شاعر و نویسنده، تنها به سبب شعرها و نوشتههای کممانندش بر بلندای تاریخ فرهنگ و ادبیات کودکان این سرزمین نمیدرخشد، بلکه به سبب منش بیهمتایاش در یاری دادن به کودکان نیازمند و بیسرپرست باید دیده و ستوده شود.
دوشنبه, ۲۱ بهمن
شناخت نگاه و نگرش یحیی مافی از سخنان خودش:
ما از اول قرارمان اين بود كه كارى متفاوت كنيم. يكى از اين تفاوتها فكر كتابخانه و ديگرى رواج فرهنگ پرسش و پاسخ بود. زمان تحصيل خودمان، مؤدبترين بچهها، بچهاى بود كه سؤال نمى كرد، كسى كه زياد سؤال مى كرد پدر و مادر را مى خواستند يا مىگفتند بچه خيره سر و بى ادب است.
سه شنبه, ۸ بهمن
شهریور که میرسد ناخوداگاه نسیم، بوی درس و مدرسه و کاغذ و کتاب و دفتر را به مشامم میرساند. یک پیشآگهی آماده شدن برای بیدار شدن اول وقت، حمل کیف و کتاب در گرما و سرما و باران و برف.
یکشنبه, ۲۴ شهریور
از لحظهای که به دنیا میآییم تا لحضهای که دنیا را ترک میکنیم ، با هر نفس که میآید و میرود میآموزیم.
چهارشنبه, ۱ خرداد
نمیدانم چرا هر وقت گلهای شمعدانی را میبینم، یاد تابستانهای کودکیام میافتم.
یکشنبه, ۲۹ اردیبهشت
با لالایی او را خواباندیم، حالا وقت بیداریست و بازی. نه با خودش بلکه با ما، بازیهای نوازشی نوعی نمایش هستند که یک طرف ما هستیم و طرف دیگر نوزاد که دامنه حرکتش محدود است. انگشتان دست او میتواند شگفتانگیزترین بازیچه او شود. دهها بازی نوازشی همراه با کلام آهنگین ادبیات را در قالب بازی به گوش او میرساند. لیلی لیلی حوضک یک شروع خوب است. اما جهان این بازیها وسیع است و ما هم مصمم! فقط کافی است باور کنیم بازی تفکر کودک است.
شنبه, ۷ اردیبهشت
« آرزو نیمی از زندگیست و بیتفاوتی نیمی از مرگ ! جبران خلیل جبران »
دوشنبه, ۲۶ فروردین
اين صندوق صدقات نيست. يک كتابخانه خیابانی است. میتوانید زیر سایهی درخت بنشینید نفسی تازه کنید و روحتان را صفا بدهید. یا کتاب را به منزل ببرید، سرفرصت کتاب را بخوانید و به جای اولش برگردانید. یا اصلاً برنگردانید و فقط اگر دوست داشتید به جای آن کتابی بگذارید . بیایید ما هم هر جا که هستیم در هر کوچه و خیابان و مجتمعی چنین کاری کنیم . ایران را سراسر کتابخانه کنیم!
دوشنبه, ۲۶ فروردین
نوروز، کودک و پرنده
پرنده نوروز را از خورشید گرفت
و با آوازش بر زمین پاشید
بلور یخ شکست
درخت جوانه زد
و کودک روی شنهای ساحل نوشت
بهار در راه است!
نوروز فرخنده!
سه شنبه, ۲۸ اسفند
غزل برهانی، نوروزانهای ویژه برای کتابک و برای همهی فانتزی های جستجوگر دارد. غزل برهانی از کارشناسان و کوشندگان ادبیات کودکان است. کتاب اخیر او به نام «جادوی ماهی» به بررسی فانتزی در کلمات جادویی مارگارت ماهی، نویسنده نامدار نیوزیلندی کودک و نوجوان پرداخته است.
سه شنبه, ۲۱ اسفند
نوروز در راه است! نوروز در راه است.
جشن سادهای در ستایش باروری زمین!
شنبه, ۱۱ اسفند