ژانر کتاب کودک

زیر دسته بندی ها
«گالی گِلی» نام اسب آبی است که به همراه دیگر اسب‌های آبی در رودخانه‌ای نزدیک یک جنگل زندگی می‌کند. اسب‌های آبی در رودخانه زندگی می‌کنند و رودخانه هرآنچه اسب‌های آبی لازم دارند به آن‌ها می‌دهد. گِل برای غلط‌ زدن در آن، غذا و آب و محیطی مناسب برای زندگی.
سه شنبه, ۲۴ خرداد
دو خرگوش در حال کندن تونلی در زیر یک جاده‌ی پررفت‌و‌آمد هستند. آن‌ها می‌خواهند به سلامت به سوی دیگر این جاده برسند. جایی که پوشیده از علف‌های سبز و تازه است. یکی از آن‌ها بر کندن این تونل پافشاری دارد و دیگری ترجیح می‌دهد از جاده عبور کنند. اما در جاده ماشین‌ها با سرعت زیاد عبور می‌کنند.
شنبه, ۲۱ خرداد
تسلط ماشین‌ها بر آدم‌ها موضوعی است که در دهه‌ی اخیر بسیار مطرح شده و حتی بن‌مایه‌ی رمان‌ها و فیلم‌های بسیاری شده است. «کریس ریدل» نویسنده‌ی توانای کتاب‌های کودک در کتاب «کارگاه وندل» به ساده‌ترین و جذاب‌ترین شکل ممکن سعی دارد به همین موضوع اشاره کند.
سه شنبه, ۳ خرداد
بازی باب گراهام با نور خورشید شگفت‌انگیز است. او در کتاب «خورشید چطور به خانه کوکو رسید» طلوع خورشید را بهانه‌ای برای نشان دادن برخی رخدادها در سراسر دنیا کرده است. این کتاب، می‌تواند ادامه‌ی کتاب «دکمه‌های نقره‌ای» باشد. در یکی از صفحه‌های کتاب، بر دیوار خانه‌ی کوکو، دختر داستان، نقاشی او را از جودی و جاناتان می‌بینیم.
چهارشنبه, ۲۱ اردیبهشت
کتاب «دکمه‌ها‌ی نقره‌ای» داستان دیدن چیزها و کسانی است که روزانه به آن‌ها توجه نمی‌کنیم؛ چیزها و کسانی که از ما دور هستند و نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم، اما شبیه همه‌ی رخدادهای این کتاب همواره پیرامون‌ ما در جریان‌اند.
دوشنبه, ۱۹ اردیبهشت
خرس دنبال برتی گذاشته در کتاب «برتی و خرس». بی‌مقدمه و بدون هیچ آغازی، کتاب با این جمله آغاز می‌شود: «چون خرس دنبال برتی گذاشته بود.» چرا کتاب این جمله را می‌گوید؟ چون برتی را می‌بینیم که دارد می‌دود و پشت سرش به خرسی نگاه می‌کند که دهانش باز است و انگار می‌غرد و می‌خواهد برتی را بخورد. غرش خرس در تصویر با هیچ واژه و نام‌آوایی نشان داده نشده است؛ پس شاید خرس فقط دهانش را باز کرده و چیزی نمی‌گوید! برتی هم پسربچه‌ای با کلاه قرمز است که مانند همه‌ی شخصیت‌های تصویرهای پاملا آلن، تپل و بامزه است.
یکشنبه, ۱۸ اردیبهشت
کتاب «تا خانه در باران» نمایشی از رخدادهای یک شب بارانی است از فاصله‌های نزدیک و دور. مادری با فرزندش در راه خانه است، سوار بر ماشین. در این شب بارانی که جاده‌ها شلوغ و لغزنده است، کودک شاهد رخدادهایی عجیب و ساده‌ است. ما از نماهای دور و نزدیک مانند یک فیلم، نظاره‌گر این داستان نمایشی هستیم. از خرگوش‌ها و موش‌ها و ماهی‌ها و اردک‌ها تا حتی حلزون. از وسایل و جزئیات لباس و ماشین‌ها، تا خیابان و آسمان و بزرگراه. همه چیز در این کتاب دیدنی است و خواندنی.
شنبه, ۱۷ اردیبهشت
«چه کسی قایق را غرق کرد؟» با تصویری از نمایی دور آغاز می‎شود که دریا و خانه‌ای را نشان می‌دهد که از میان تپه‌هایش یک گاو و یک الاغ را می‌توانیم ببینیم. دیدن سه جانور دیگر پشت الاغ و گاو برای‌مان آسان نیست. این تصویر ابتدای کتاب، آغاز داستان است اما بدون هیچ واژه‌ای. ما تماشاچی و ببیننده‌ی این داستان هستیم و کتاب با اولین تصویرش ما را به واقعیت فانتزی کتاب فرامی‌خواند. واقعیت است، چون همانند یک رخداد واقعی روایت می‌شود و فانتزی است، چون داستان جانورانی است که روی دوپای‌شان می‌خواهند سوار قایق شوند.
یکشنبه, ۱۱ اردیبهشت
کتاب «مرگ بالای درخت سیب» کتابی است در ستایش مرگ. از آن‌جایی که همه ما انسان‌ها در تمامی دوران‌ها به دنبال زندگی جاودانه هستیم، شنیدن این داستان دوباره آرزوی دیرینه‌مان را به ما یادآور می‌شود. آرزوی زیستن برای همیشه و زندگی بدون مرگ.
سه شنبه, ۲۲ تیر
«جادوگر بیکار: قصه‌هایی با سه پایان» شامل چند داستان است که برای هر کدام از آن‌ها 3 پایان نوشته است. در هر داستان نویسنده از خواننده می‌خواهد که خودش یک پایان را انتخاب کند یا پایانی تازه برای داستان‌ها بنویسد.
سه شنبه, ۱۱ خرداد
«خوبه که با دیگران فرق داری» کتابی از مجموعه کتاب «دنیای دوست داشتنی من» است که درباره پذیرش خود و دیگران و داشتن اعتماد به نفس صحبت می‌کند. این کتاب با متنی ساده و تصویرهایی دل‌نشین کودک را در درک گوناگونی خودش و دیگران یاری می‌رساند.
دوشنبه, ۱۰ خرداد
«کتاب دوستت دارم» از مجموعه کتاب «دنیای دوست‌داشتنی من»، درباره عشق بی‌قید و شرط صحبت می‌کند. کودکان در این کتاب می‌آموزند که خودشان و دیگران را همان‌طور که هستند، بپذیرند.
یکشنبه, ۹ خرداد
«کتاب احساس‌های خوب» کتابی از مجموعه «دنیای دوست‌داشتنی من» است. در این کتاب درباره کارهای ساده، اما جذابی صحبت می‌شود که احساس ما را خوب می‌کند.
یکشنبه, ۹ خرداد
کتاب «رامونای شجاع شجاع» سومین جلد از مجموعه کتاب «رامونا» ست. رامونا دوست دارد استقلال بیشتری پیدا کند و در این مسیر اولین مشکلی که باید حل شود، یکی بودن اتاقش با خواهرش بئاتریس است. اما باید دید که یک اتاق جدا می‌تواند به مستقل شدن رامونا کمک کند یا نه.
سه شنبه, ۴ خرداد
کتاب «رامونای آتش‌پاره» دومین جلد از مجموعه کتاب «رامونا» ست. موضوع این قسمت، وارد شدن رامونا به مدرسه و شروع دوره کودکستان است و معلم مهربانی که قرار است رامونا خوب بودنش را به او اثبات کند. داستان همراه شدن رامونا با دیگران که برای اولین بار بدون حضور مادر و سایر اعضای خانواده اتفاق می‌افتد و همین‌جاست که اولین قدم‌های رامونای آتش‌پاره برای وارد شدن به جامعه‌ای بزرگ‌تر برداشته می‌شود.
سه شنبه, ۴ خرداد
کتاب «دنیای رامونا» جلد هشتم و در واقع آخرین جلد از مجموعه­ کتاب­­‌های «رامونا»ست. «رامونا» آماده‌­ی رفتن به کلاس چهارم شده. الان خواهر کوچکتری دارد به نام «روبرتا» که باید بعضی از مسئولیت­‌های نگهداری از او را هم به عهده بگیرد و بالاخره توانسته یک دوست دختر صمیمی به اسم «دی­زی» برای خودش داشته باشد.
دوشنبه, ۳ خرداد
کتاب «رامونا و خواهرش» اولین جلد از مجموعه کتاب «رامونا» است. این کتاب تنها جلدی است که داستان از زبان بئاتریس خواهر رامونا گفته می‌شود. بئاتریس که معمولاً آرام و ساکت است و سعی دارد همهٔ کارها را درست جلو ببرد؛ نمی‌داند با شیطنت‌های خواهر آتش‌پاره‌اش «رامونا» چه‌طور کنار بیاید.
دوشنبه, ۳ خرداد
کتاب «عروس دریایی» داستان مواجه دختری است به نام سوزی با مرگ بهترین دوستش. سوزی بهترین دوستش «فرنی» را از دست داده است. فرنی در دریا غرق شده، در حالی که همه می‌دانند بهترین شناگر مدرسه بوده است. سوزی نمی‌تواند این حادثه را بپذیرد.
یکشنبه, ۲ خرداد
کتاب «رامونا و پدرش» چهارمین جلد از مجموعه کتاب «رامونا» ست. پدر شغلش را از دست داده و زمان بیشتری در خانه است. رامونا که فکر می‌کند با بودن پدر در خانه می‌تواند زمان شاد بیشتری را با او بگذراند؛ به مرور متوجه این می‌شود که پدر حال چندان خوبی ندارد. همیشه در حال صحبت با تلفن یا در انتظار زنگ زدن تلفن است و نمی‌تواند با رامونا بازی کند.
یکشنبه, ۲ خرداد
کتاب «مطلقا تقریبا» داستان پسری ۱۰ ساله است به نام آلبی که در هیچ چیزی بهترین نیست؛ نه خوش‌تیپ‌ترین پسر کلاس و مدرسه است و نه ورزشکارترین. خواندن برایش سخت‌ است و از ریاضی سر در نمی‌آورد. با اخراج شدن از مدرسه‌ خصوصی، آلبی اعتماد به نفس خود را کاملا از دست می‌دهد و پدر کمال‌گرایش را حسابی ناامید می‌کند.
چهارشنبه, ۲۹ اردیبهشت