زیر دسته بندی ها
الن کودکی تنها است و حوصله اش سر رفته و دوست دارد با کسی همبازی شود . او از تاریکی می ترسد و در عین حال ماجراجویی را هم دوست دارد. او برای رفع تنهایی خود با شیر پارچه ایش بازی می کند؛
سه شنبه, ۲ اسفند
تا حالا شنیده اید یک دیو زمینی بخواهد از شرایط زندگی خود در غار زیر انبار قدیمی باغ دست بردارد، به خانه ی آدم ها برود، تمام عادت های خود مانند تف کردن، آروغ زدن، نخوردن کرم خاکی و... را فراموش و با مقررات انسان ها زندگی کند، هر چند سخت باشد؟
چهارشنبه, ۲۶ بهمن
"موزا" پسری ۹ ساله و دورگه ای است که با پدربزرگش در دهکده ای در صحرای لاکوتا در میان سرخپوستان زندگی می کند. مادر سرخپوستش در هنگام تولد او می میرد و پدر سفید پوستش پزشکی است که موزا هرگز او را ندیده و در کلان شهری (تکنوسیتی) ساخته شده ی دست انسان و با استفاده از تکنولوژی مدرن و هوای مصنوعی زندگی می کند.
چهارشنبه, ۱۹ بهمن
لیام و مکس دو پسر نوجوان ساکن در یکی از روستاهای انگلستان در تعطیلات تابستان به سر می‌برند. خانواده مکس از روستائیان و پدر لیام نویسنده و مادرش هنرمند و عکاس هستند. آن‌ها هنگام بازی و کندن زمین به خیال پیدا کردن گنج، چاقویی کهنه پیدا می‌کنند که در سراسر تابستان لیام آن را با خود به همه‌جا می‌برد.
سه شنبه, ۱۸ بهمن
هشت داستان کوتاه، طنز و فانتزی با درونمایه اجتماعی فلسفی در کتاب "دوباره احمق های چلم" گرد هم آمده اند تا به مخاطب لذت بدهند و او را بخندانند. داستان ها حماقت انسان ها را به تصویر کشیده اند و راه حل هایی که برای مشکلات پیش آمده مطرح می شود از موضوع اصلی احمقانه تر است. حوادث داستان در دهکده ی خیالی "چلم" روی می دهد که مشهور است اداره ی آن با رئیس شورا و بزرگانی است که همه احمق هستند.
دوشنبه, ۱۰ بهمن
خرگوش ما در کتاب «این یک جعبه نیست» یک جعبه دارد ولی آیا در خیال او هم این یک جعبه است؟ البته که نه!  هر بار که از او پرسیده می شود آیا این یک جعبه است؟ او در خیال خود آن را چیز دیگری می بیند. یکبار ماشینی است سوار بر آن، بار دیگر جعبه را یک قله کوهی می بیند که به بالای آن رسیده است یا خانه ای که در حال آتش گرفتن است و او مشغول خاموش کردن آن و بار دیگر ربات و ....
یکشنبه, ۹ بهمن
سوفی کوچولو می خواهد بزرگ که شد یک کار خیلی بزرگ انجام دهد. در این باره با مادرش حرف می زند. مادر شغل های زیادی به او پیشنهاد می کند، مانند، پرستاری، شست و شو گری فیل در باغ وحش! رانندگی جرثقیل و خیلی کارهای دیگر.
سه شنبه, ۴ بهمن
واژه نامه ای موضوعی و مصور و الفبائی که مفاهیم کلیدی ریاضیات  ۵ سال دبستان را به زبان نسبتاً ساده و به کمک مثال و تصویر بیان می کند. از ویژگی‏ های این فرهنگنامه طرح پرسش در ذهن دانش آموز است به طوری که او را با موضوع های مطرح شده درگیر و برای پاسخ گویی به پرسش ها به تلاش بیشتر وامی دارد. 
یکشنبه, ۲ بهمن
پسرک تنها است و نیاز به یک همبازی دارد. تخیل قوی و کودکانه او در حیاط خانه و در دل طبیعت به کار می افتد. گربه اش را به شکل یک ببر می بیند. با سگش یک گرگ می شود، همراه با ماهی حوض، به دریانوردی می رود. اما گربه و سگ و ماهی علاقه ای به این بازی ها ندارند.
چهارشنبه, ۲۸ دی
"پروانه " یازده سال دارد و در کابل در زمان سلطه ی طالبان بر افغانستان (سال ۱۹۹۷) زندگی می کند. مادرش نویسنده ای اخراجی است که با کمک دوست نزدیکش در سازمان اتحاد زنان افغان به فعالیت می پردازد. پدرش معلم تاریخ است که در اثر بمباران یک پایش را از دست داده و به جرم تحصیل در انگلستان و خواندن کتاب های انگلیسی، توسط طالبان به زندان افتاده است.
شنبه, ۱۰ دی
‏‏‫رفتن به تعطیلات، آن هم در تابستان و کنار دریا خیلی کیف دارد. البته اگر تنها نباشی، یعنی فقط با پدر و مادرت نباشی بلکه والدینت حاضر شوند یکی از دوستان تو را هم با خودشان به سفر ببرند. والدین تیم خیلی با او کنار می آیند و بیسکویتز را هم با خودشان می برند (راستش از بس دوست تیم خوراکی و بیسکویت می خورد، اسمش را بیسکویتز گذاشته اند).
دوشنبه, ۵ دی
«فلدولین» بر خلاف سایر خفاش‌ها که از شاخه‌ها آویزان می‌شوند، ووارونه است. ولی با وجود «متفاوت بودن» خیلی خوشبخت است. پدر و مادرش امیدوار بودند که او هم یک روز مانند سایر خفاش‌ها شود. او بزرگ و بزرگ‌تر شد ولی هیچ تغییری نکرد.
دوشنبه, ۵ دی
"کل ماتیوز" پانزده ساله دوران تبعیدش را در جزیره ای در آلاسکای امریکا می گذراند. او مجرم است همکلاسی اش "پیتر" را چنان با عصبانیت کتک زده و سر او را به زمین کوبیده که پیتر دیگر نمی تواند مانند یک انسان سالم راه برود و زندگی کند.
چهارشنبه, ۳۰ آذر
۲۴ ماه اگوست سال ۷۹ میلادی، ساعت ده صبح، در شهر پومپئی ایتالیا وضع با همیشه تفاوت دارد. دود غلیظی از دهانه ی کوه وزوو بیرون می آید. "توصیه ی به درد بخور" در این وضعیت این است: "دعایت را بخوان! به معبد خانه ات برو و به درگاه خدایان دعا کن که از این مهلکه جان سالم به در ببری."
شنبه, ۱۹ آذر
باز هم همان ماجرای همیشگی، توپ بازی در اتاق و شکستن یکی از وسیله های گرانبها یا محبوب بزرگترها. حالا موشی چه کار باید بکند؟ هر چه با برادرش موش موشی فکرهای شان را روی هم می گذارند، چیزی به عقل شان نمی رسد، یا اگر هم می رسد، فایده ای ندارد.
شنبه, ۵ آذر
کتاب کلت داستان پسر نوجوانی است که به بیماری اسپینابیفیدا مبتلاست. این بیماری از بیماری‌های ستون فقرات است و موجب اختلال در راه رفتن می‌شود. کلت با مادرش ادری زندگی می‌کند. درمانگر او خانم بری برای تقویت عضلات او به او پیشنهاد می‌کند اسب‌سواری کند. او ابتدا نه با اسب تمرینی خود بنام لیورورست نه با خانم بری و نه با خانم ری نولدز مربی سوارکاری نمی‌تواند ارتباط برقرارکند.
شنبه, ۵ آذر
مادربزرگ سالی برای سرگرم کردن او در یک روز گرم تابستانی، یک ردیف پنج تایی عروسک کاغذی می برد و صورت اولین دختر را نقاشی می کند؛ دختری سرکش و ماجراجو. اما پیش از آن که صورت بقیه را بکشد هر پنج خواهر دست در دست همدیگر غیبشان می زند و به سفری شگفت انگیز می روند.
یکشنبه, ۲۹ آبان
"گریگوری" پسری نوجوان و بازیگوش است. او بنا به پیشنهاد مادرش رویدادهای روزانه اش را در طول سال تحصیلی در سالنامه ای که مادرش برای او تهیه کرده، یادداشت می کند. او علاقه ای به مدرسه و درس خواندن ندارد.
یکشنبه, ۲۲ آبان
"با وجود تو" اثری است در ستایش صلح که دستیابی به صلح را به روشنی با تولد هر کودکی امکان پذیر می بیند. کتاب از همان آغاز با جلد جذاب و نام چالش برانگیزش مخاطب را با خود همراه می کند و او را گام به گام و صفحه به صفحه پیش می برد.
شنبه, ۱۴ آبان
مارگارت ١١ ساله پدرش را در یک حادثه ی تصادف در یک بزرگراه از دست داده و به شدت از عبور از بزرگراه می ترسد. او با مادر و  خواهر عقب مانده ی ذهنی و برادر کوچکترش زندگی می کند. مادرش برای گذران زندگی شب ها تا صبح کار می کند و در نتیجه روزها را می خوابد. مارگارت به ناچار از خواهر و برادرش نگهداری و محافظت می کند، اما ته دلش از این کار راضی نیست و دوست دارد او هم مانند دیگر همکلاسی هایش زمانی را برای خود داشته باشد و لباس های تازه بپوشد.
دوشنبه, ۹ آبان